طلاق لطفاً اگر کسی طلاق گرفته بیاد بیاد

مگه الان پشیمونی ت بخاطر چیه ؟؟؟؟؟آخه تورو نخواسته میخواستی بابت این پشیمونی رایگان ازش جدانشدی یا بخاطر چی پشیمونی؟

عزیزم پدرشوهر من نمیتونس منتقل کنه حتی اگرم میکرد ب این ک نمیتونس بکنه، گیرم منتقل میکرد ب اسم خواهر برادرش این مهریه تا آخر عمرش رو گردنش بود خواهر برادرش مالشو بالا میکشیدن چی؟ تازه اگرم ب اسم این میخواستن بکنن بازم میتونستم توقیف کنم تا آخر عمرش نمیتونس چیزی ب نامش کنه و میترسید

ببین الان دل من فقط ب اون فک میکنه، همش فک میکنم باید باشه، بدی های خییییلی زیادی داشت اما مطلق هم بد نبود، علاوه بر اون بعد طلاق سخت تره خونه پدرمادر سخت تره

بخدا قسم جلو پدرش گریه کردم گفتم پسرت منو ببره سر زندگیم کل مهریه ام رو میبخشم پسرش جلو پدرش گفتوجلوی داداشم گفت من این خانم رو نمیخوام پشیمون شدم نمیخوامش جلو داداشم آبروم رو برد گفت من خواهرتو نمیخوام آبروم پیش داداشم رفت ...بعدش چم ماهه گوشیش خاموش اصلا نه زنگی نه پیامی  الانم شنیدم داره دختر بازی مشروب خوری دیدم تو اینستا با دخترا حال میکنه فیلم‌هاشم اینستا گذاشته عکسای منو خودشو کلیپ خنده کرده مسخرم کرده اینستا گفته  سرگرمیم  بودی البته تابلوه معتاده مشروب خواره بنظرت چیکار کنم شما تجربه داشتی قائم میشه بنظرت چطور گیرش بندازم خودشو با حکم جلبم از مامور قائم نکنه

آخه وقتی پسره نمیخوادت به زور مگه میشه منتطر کسی بود که نمیخوادت الان من پسره گوشیش خاموش زنگم بی جواب بخدا از ترس مهریه هم که باشه یه زنگم بم نزده آخه من ازاین شکایت نکنم ازدواج فرمالیته به چه دردمون میخوره

الان من دوسم شوهرش از ترس مهریه کل اموالش رو به آبجی ش داده ازشم به همون اندازه چک گرفته تاندون‌ها خیانت کنه اینم یکی از راهاشه

 اون منو نمیخواد با دختراست تو اینستا جلوی چشای من تو اینستا گفته نمیخوامت پیش پدرم خونوادم گوشیش خاموش سراغم م نمیگیره پس چطور زندگیمو حفظ کنم به پدرم زنگ زدم میگه پسرم نمبخوادت چطور حفظش کنم؟تو حکم جلب رو بامامور بردی جلوی درخونشون یا خودش داوطلب پرداخت مهریه شد 

پسره رو مامور بردی خونشون مهریه رو دادیااینکه قبل اینکه نامور ببری مهریشوداد

عزیزم من تاپیکتو الان خوندم نه ما شبیه شما نبودیم شوهر سابق من با سختی ب من رسید اوایل هم خوب بود، مثل شما نبود، شرایط زندگی من با شما فرق داشت

نه مال من حکم جلب برای ترک انفاق بود، همشهری بودیم میدونس رو لجم بندازه میگیرمش، پدرش اومده بود برای ترک انفاق سند ب عنوان ضامن گذاشته بود تو دادرسی، هنوز مرحله ی جلب نبودا، تو کیفری باید همون دادرسی ضامن ببرن، چون همشهری بود میدونس میگیرمش، بعدشم ک ما حدود ده سال کشید زندگیمون، اینطوری نبود ک ی شبه، برای همون صد تومنم حکم جلب داشتم اما براش مرگ بود بگیرمش، برای همون با اکراه خودش اومد اما کم طول نکشیدا، یبارم ب تنهایی تعقیبش کردم با دو ماشین یجا گیرش آوردم، ی نفر از فامیلام آمارشو داده بود، اما بخدا ته اینا دوس داشتن بود، همین الانم حاضرم برگرده بیشترازونو بهش بدم از همون اولشم میخواستم آدم شه فقط همین، همه ی اون کارا از لجم بود ک بدونه منو نباید بعد چن سال اینطوری ول کنه، بفهمه اگر من نیستم باید یچیزاییم نباشه... چی بگم لجبازی

اون ب من گفته بود منو جلب کنی، احتمال اینکه وسط آدم بمیره هس، یعنی مثلا برادراش و خونواده ها قاطی شن هس، چون پدر بی وجدانشم...  بابا قضیه فرق میکرد، پدرش ب من شکایت دروغی کرده بود و دروغش برا دادگاه دراومده بود من تهدید کرده بودم حتی پدرتم میندازم ب جرم افترا زندان، کاش خونواده ها نرینن تو زندگی بچه هاشون، وگرنه شوهر سابق من واقعا منو دوس داشت

اون اواخر کلااااا آدم دیگ شد من یجورایی مجبور شدم بندازم دادگاه، یروز ما بحث میکردیم پدرش شروع کرد منو بیرون کردن، خدا جوابشو بده سر عزیزانش بیاره، مقصر هم من نبودم پدرش هی فحاشیکرد ب من گف جمع کن آشغالاتو منظورش جهازم بود گف برو و فوش میداد، هی گفتم احترامتو نگه دار، باز فوش داد، آخرش گفتم خودتی، شوهرم دست بزن هم داشت، اونم منو کتک زد، البته نه درحد بزن دستشو بشکنا اما کبود میکرد، بعد پدرشوهرم ب شوهرم گف زنگ بزن 110،منم گفتم هم من کتک بخورم هم شما زنگ بزنید صدوده درحالی ک مقصرم من نیستم گفتم من زنگ میزنم، اینطوری افتاد توگردنم زنگ زدم، اون زنگ زدن شد مامان خودمم ازینور فهمید اینم از لج اون گف ببر مهرتو بذار اجرا بفهمن زندگی الکی نیس، بفهمن مملکت قانون داره، یعنی چه بگی برو بیرون، آقا ازین جا لجبازی ما شروع شد دیگ، دیگه نه من میتوتستم کوتاه بیام نه اون از طرفی خونواده ها هم قاطی شدن، هم اونور هم اینور، اینور گف مامانم، بری صرف نظر کنی بدتر بشه ما نیستیما، ازونور پدر اون.... خودشم دهن بین، جفتمون ریدیم ب زندگیمون، خدا پدرشم لعنت کنه... 

الهی غصه نخور خدا پدرشو لعنت کنه خدا پدرشو ذلیل کنه غصه نخور خدا جواب پدرش رو میده دنیا دارمکافاته  ایشالله یکی بهتر میاد تو زندگیت وخوشبخت میشی    راستی  آدی رو بیکا واتساپ نرم افزار داری اگه خواستی بزار باور کن  باور کن زندگیم شده جهنم   همش حرفای پسره یادم میاد جلوی برادرم بم گفت نمیخوامت برو اون ازاول منو دوس نداشت     خواستی آدی بزار البته اگه مشکلی نباشه

بیا تو خصوصی میدم

ایران ما خیلی بدتر از  همه جا شده....بی انصافی همه جای دنیا پیدا میشه اما اینجا زن و مرد  دارن  همدیگرو   دور میزنن...افسوس فقط