خیلی به شوهرم طفلی شک میکنم 😭امروز باهم صحبت میکردیم ازش پرسیدم اگه موقعیتش پیش بیاد بهم خیانت میکنی؟خیلی بهش برخورد گفت اصلا گفت یه وقتایی از دستت عصبی میشم ولی بعد با خودم میگم تو زنمی اول و آخر زندگیمتویی من ازت بچه دارم دلم نمیاد اخم بکنم بهت اونوقت بیام بهت خیانت کنم؟ گفت از زن و بچه و خدا و زندگی بگذرم به خاطر دو دقیقه؟؟
تا حالا چیزی ازش ندیدم گوشیش همش دست منه تو خونه فقط هم میره سرکار و میاد خونه مگر اینکه کار داشته باشه بره بیرون که اغلب هم باهمیم ولی من دلم آروم نمیگیره نیم ساعت دیر برسه خونه فکرم پی همه چیز میره ازش خجالت میکشمبخاطر افکارم 😞ولی دست خودم نیست بس که اینجا تاپیکای خیانت دیدم دلم آروم نیست بخدا
امروز من خونه بابام بودم اون از سرکار زودتر رسیده بود خونه بدون اطلاع دادن به من خوابیده بود وقتی اومدم خونه هی کنکاش میکردم نکنه کسیو آورده باشه 😭شرمم میگیره از افکارم با اینکه میدونم شوهرم خیلی پاکه
شما بگین چیکار کنم؟