من مادرشوهرم اصلا ادمی نیست ک بخاد عروس دعوت کنه، خورد خوراکشون عالیه ولی برا عروس نه!!
مثلا جاریام ک دعوت نمیکنه من چون بدم میاد ک دعوت نمیگیره و همسرم میدونه دو سه ماه ی بار دعوت میگیره
مثلا سر زده رفتم خونشون ی ماهیتابه بزرگ مسی ماهی پخته بود کلی هم اضافه اومدع بود ولی منو نگفته بودن
من عقدم همسرم یا کاره یا اگ کار نباشه منم کار نباشم بیشتر خورد خوراکش خونه ما هست ینی از وقتایی ک سرکار نیسیم سعی میکنیم بیشتر کنار هم باشیم حالا یا رستوران یا خونه ما
چند روز پیش ناهار خونشون بود گفتم ناهار چی خوردی میومدی اینجا پیش من میخوردی گفت تخم مرع خوردم درصورتی ک شبش رفتیم خونشون اجیش گفت براش جوجه درست کردم تا اینو گفت متوجع شدم همسرم هی داره بحثا عوض میکنه
یا خیلی وقت بود مادرشوهرم دعوت نکرده بود اینم بگم من اغلب سعی میکنم دست خالی نرم، بیشتر دوست دارم ی سفره باشه ک دور هم بخوریم گفتم مامانت چند ماهه دعوتمون نکرده من بعد از ظهر بهش گفتم، گفت اتفاقا مامانم امروز ظهر میخاست دعوتت کنه گفتم شب خانممو دعوت کن درصورتی ک رفتیم خونشون مامانش تو حرفاش گفت ک اره ظهر بهم گفتی خانمت دعوت کنم!