بچها كنكور ازمايشي دي ماه بود
بعد منو دوستم باهم بوديم پياده رفتيم فاصله تقريبا ميشه گفت زياد نبود ولي كمم نبود(تا حوضه ازمون)
بعد ما رفتيم خلاصه ميخاستيم بريم داخل ك يهو فهميديم دوستم كارت ورود به جلسشو نياورده بود😐يعني اشتباه ي تيكه برگه ديگه اورده بود حالا ما هم كلن رب ساعت تايم داشتيم تا ورود به سالن🫣
حوزه🥲
خب بعدش چیشد
خووو
من بدو
دوستم بدو
اغا ما داشتيم ميدوييديم ك يهو يه ماشين كنارمون ايستاد يه اقاي ميان سال بودن
گفت دخترم چيشده ك انقد ميدوييد
براش توضيح داديم
گفت من ميرسونمتون گفتيم مطمعنيد؟زحمت نميشه؟گفت اين چ حرفيه دخترم بشينين زود وقتتونو تلف نكنين
من که حوزه‌ام رو اشتباهی رفتم
و ۵ دقیقه مونده بود کنکور شروع میشه
یه آژانس گرفتم و فرار کردم به سوی حوزه خودم
سر موقع رسیدم...
ولی چه استرسی کشیدم
ما هم نشستيم و رفتيم مارو رسوندن
تو راه ك حرف زديم
ميگفت خدا جنس دخترو افريد كه اين دنيارو قشنگ كنه((((: گفت وقتي خواهر زادم دنيا اومد براش ١٠ روز روزه گرفتم
شما دخترا هديع خداييد
بچها ايشون يجوري باما رفتار كردن كه ما ميگفتيم با ارزش ترينيم
چقد خوشم اومد از اخلاقشون
با يه سرعتي مارو رسوندن و تهشم بهمون گفتن موفق باشين شما هم مث دختر خودمين
🥲🥲🥲🥲🥲🥲
