2777
2789
عنوان

کسی اوایل بارداری صورتش جوش میزد؟

248 بازدید | 23 پست

دوستان من ده هفته هستم صورتم خیلی جوش میزنه وحشتناک خشک شده چکار کنم هر چی هم مرطوب کننده میزنم فایده نداره البته قبل بارداری ژل تزریق کردم بخاطر اینه یا ربطی نداره چون من اصلا جوش نمیزنم حتی تو بلوغ نزدم 🥴 و اینکه پوستم این اخرها خشک شده بود نه به این شدت الان 

کاش یه مغازه بود! 🏡آدم میرفت میگفت بی زحمت یکم "خیال خوش"میخوام😌...ببخشید این "خنده های از ته دل" چندن؟😅 آقا؟ 😔این "آرامشا" لحظه ای چند؟😥 این "بی خیالیا" که میپاشن رو زندگی مشتی چند؟ 🙂از این "روزایی که بی بغضن" دارین؟😣 از این "سالای بی رنج" اندازه دل ما دارین؟! 😞این "شادیا" دوام دارن؟!🤔  نه... 😭کاش یه جایی بود میشد رفت و بگی آقا یه "زندگی" میخوام .. بیزحمت جنس خوبش💔😔

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم مث تو شدم 

صورتم پوست پوست میشه  کلی هم جوش زدم ☹️

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم ب امید روزی ک برم کنسرتش 😍🥰فندوق جانم به زندگیمون خوش اومدی ۱۴۰۲/۱/۱۹ فهمیدم باردارم 😍 دخترم ،دلوینم منو بابات عاشقتیم❤️دخترم 1402/9/2 بدنیا اومد و اونروز برام قشنگترین روز عمرم شد 
نی نی دختره؟

نمیدونم گلم مشخص نیست هنوز

کاش یه مغازه بود! 🏡آدم میرفت میگفت بی زحمت یکم "خیال خوش"میخوام😌...ببخشید این "خنده های از ته دل" چندن؟😅 آقا؟ 😔این "آرامشا" لحظه ای چند؟😥 این "بی خیالیا" که میپاشن رو زندگی مشتی چند؟ 🙂از این "روزایی که بی بغضن" دارین؟😣 از این "سالای بی رنج" اندازه دل ما دارین؟! 😞این "شادیا" دوام دارن؟!🤔  نه... 😭کاش یه جایی بود میشد رفت و بگی آقا یه "زندگی" میخوام .. بیزحمت جنس خوبش💔😔
اره من و دوستم اینطوری بودیم بعد از چهارماه خیلی خوب میشه پوستت

پوستم روشن شده ولی جوش و خشک 😐

کاش یه مغازه بود! 🏡آدم میرفت میگفت بی زحمت یکم "خیال خوش"میخوام😌...ببخشید این "خنده های از ته دل" چندن؟😅 آقا؟ 😔این "آرامشا" لحظه ای چند؟😥 این "بی خیالیا" که میپاشن رو زندگی مشتی چند؟ 🙂از این "روزایی که بی بغضن" دارین؟😣 از این "سالای بی رنج" اندازه دل ما دارین؟! 😞این "شادیا" دوام دارن؟!🤔  نه... 😭کاش یه جایی بود میشد رفت و بگی آقا یه "زندگی" میخوام .. بیزحمت جنس خوبش💔😔
منم مث تو شدم  صورتم پوست پوست میشه  کلی هم جوش زدم ☹️

دقیقا😐

کاش یه مغازه بود! 🏡آدم میرفت میگفت بی زحمت یکم "خیال خوش"میخوام😌...ببخشید این "خنده های از ته دل" چندن؟😅 آقا؟ 😔این "آرامشا" لحظه ای چند؟😥 این "بی خیالیا" که میپاشن رو زندگی مشتی چند؟ 🙂از این "روزایی که بی بغضن" دارین؟😣 از این "سالای بی رنج" اندازه دل ما دارین؟! 😞این "شادیا" دوام دارن؟!🤔  نه... 😭کاش یه جایی بود میشد رفت و بگی آقا یه "زندگی" میخوام .. بیزحمت جنس خوبش💔😔
دقیقا😐

نینی ات جنسیتش معلوم نیس ؟


چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم ب امید روزی ک برم کنسرتش 😍🥰فندوق جانم به زندگیمون خوش اومدی ۱۴۰۲/۱/۱۹ فهمیدم باردارم 😍 دخترم ،دلوینم منو بابات عاشقتیم❤️دخترم 1402/9/2 بدنیا اومد و اونروز برام قشنگترین روز عمرم شد 
سلام عزیزم خوبی کی میری سونو تعیین جنسیت

سلام عزیزم 

مرسی تو خوبی 

هنوز ک زوده 

آخر هفته میخام برم سونو انتی 

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم ب امید روزی ک برم کنسرتش 😍🥰فندوق جانم به زندگیمون خوش اومدی ۱۴۰۲/۱/۱۹ فهمیدم باردارم 😍 دخترم ،دلوینم منو بابات عاشقتیم❤️دخترم 1402/9/2 بدنیا اومد و اونروز برام قشنگترین روز عمرم شد 
مرسی عزیزم آهان انشالا که خوب پیش بره من میخوام هفتا ۱۲ برم

مرسی عزیزم 

من امروز رفتم تو ۱۱ هفتگی 

دکترم گفته بود امروز برو ، اما احساس کردم زوده آخر هفته میرم 

نینی پسر دوست داری؟ 

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم ب امید روزی ک برم کنسرتش 😍🥰فندوق جانم به زندگیمون خوش اومدی ۱۴۰۲/۱/۱۹ فهمیدم باردارم 😍 دخترم ،دلوینم منو بابات عاشقتیم❤️دخترم 1402/9/2 بدنیا اومد و اونروز برام قشنگترین روز عمرم شد 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز