با رلم حرف میزدیم بعد گفت با مامانش درباره من صحبت کرده بعد گفت مادرم گفته ازدواج کشکی نیست باید ببینمش مامانشو ببینم بعد من و مامانش دربارتون تصمیم میگیریم بعد رلم گفت ببینم چجوری خودتو تو دل مامانم جا میکنی بعد من گفتم چجوری ؟
گفتش مثلا من برای اینکه خودمو تو دل مامانت جا کنم میخام دانشگاه خوب قبول شم
بعد گفت فکر کنم برای توام اینجوری باشه یه جای خوب قبول شو بعد گفت مامانم همونطور که رو قبولی من حساسه رو قبولی توام حساسه
بنظرتون چی بگم بهش؟
بعد منم درسم خوب نیست هدفم دانشگاه آزاده😔😔