چشمام و لبخندم من سبزه هستم اون کلا با خانوادش میرفتن دنبال دختر بور خودشم سفیده پوستش بعد من رو خودش پسندید گاهب میگم پس چی شد میگه نمیدونم فقط یه لحظه دیدمت احساس کردم نباید از دستت بدم اصلا همه معیارهای خودم و خانوادم یادم رفت😂😂
ایمه موشیمن: شُویِم کِرد، خُوه شِم بو/تِفَر چاره رَشِم بو... آره خلاصه اونجا که حمید عسکری میگه: هیچکی مثه من تورو دوس نداره اینو از تو چشام میتونی بخونی،تو بودی جونم و عمرم و کسی که میخواستمو قسمِ راستمو که میخوای بدونی🥺💔* به چشمانم نگاه کرد وگفت؛ بگو دوباره به این جهان بازخواهیم گشت ومرا...حتی اگر درختِ گیلاسی آفریده شده باشم باز خواهی شناخت😔💔* یه چی بگم همین الان یادم اومد یادش بخیر سریال چار خونه رو بچگیام میدیدم ساعت ۱۱ از شبکه سه پخش میشد،مامانم میگفت برو بگیر بخواب بچه دیروقته ولی مگه میشد همه ببینن من نه؟ یادمه شنبه ( جواد رضویان) با این حلبای روغن و یه چوب و چن تا نخ گیتار درست کرده بود منم پیله کرده بودم به بابام که باید واسم درست کنی😅😂تهش رفت یه دونه از این اُرگا واسم خرید گفت اونو بیخیال شو دختر ولی من هنوز فک میکنم به اون حلب روغن و این اهنگ قیسمت نَمیشه اینگار 🙂 یااونجا که میگفت هینگااامه هینگامه😁😥.میدونید ولی هیچ وقت قسمت نشد اونی که باید🙃}}}}* 🚶♀️🚶♀️🚶♀️یه چیزی میگم اینو ازمن کاش یادت باشه،جنگی میجنگه حتی اگه کالج پاش باشه👊✌️
میخوام بهت بگم... همینکه تو قوی هستی کافیه تا به هر چی که تو دلتِ برسی...آرزوها مقدسن اونارو خدا تو دل شما گذاشته ازشون سرسری نگذرید.. قسم به لحظه ای که زجر میکشی و با درد میخندی، خدا میبینه و تو رو به خواستت میرسونه.وقتایی که میخواس بگه دوست دارم میگفت آهای دختر خانوم میدونی؟! منم میخندیدم میگفتم آره میدونم.. اونم بلند بلند داد میزد میگفت منم میدونمم میدونمم خیلی میدونم، هر کی دوروبرمون بود مثل دیوونه ها بهمون نگاه میکرد و اون میخندید.. همیشه میگفت لحظه هایی که دیوونه بازی در میاری هیچوقت فراموش نمیشن من باید با تو دیوونه باشم:) وقتی دور و برش پر بود وسط شلوغی نگام میکرد آروم میگف میدونی؟:) یهویی وسط یه عالمه کار تکست میداد میدونی دیگه؟:) وقتی گریه میکردم و حالم اصلا خوب نبود زنگ میزد میگف تو که میدونی.. یبار جلوم وایساد گفت دختر خانوم جذاب تا آخر عمر باید بدونی😍 واسه به هم رسیدن دو تا عاشق دعا کنید😌E&Lhttps://uupload.ir/view/vid_20251003_201452_868_oabk.mp4/
از موهام، یه عروسی بود قبل رفتن به تالار توی خونه خانواده عروس که فامیلمونه نشسته بودم موهام رو دورم ریخته بودم یکی برام اتو مو میکشید اونم جلو در بوده دیده پسندیده🥰میگفت همینجوری مونده بودم با خودم میگفتم چقدر پروشتو بلنده موهاش مگه میشه