با شوهراتون چجوری آشنا شدین

اره در جریان تاپیکت بودم..واقعا؟😍خداروشکرررر

حالا چی ازش متوجه شدی؟

من تصمیمو گرفته بودم که با منطقم جواب منفی بدم و بعدش تمومهههه تلاشمو کردم برا فراموش کردنش..تا حدودی ام موفق شده بودم تا اینکه دیشب خیلی اتفاقی همو دیدیم و چشم تو چشم شدیم😊💔دیشب انقدر بهم شوک وارد شده بود و حالم بد بود ک نگم برات😢بااز اون فکرا اومد تو سرم ک کاش میشد

خیلی چیزا 

اصلا آدم مناسب من نبود 

مثلا یه سری عکس یه دختر خارجی با بیکینی فرستاد واسم میگف چیش شبیه توعه ؟ 

من اصلا هنگ کردم 

واااای😑😑😑خدارو صد هزااار مرتبه شکر نشد..یه ماه ناراحتی خیلی بهتر از یک عمر بدبختیه واقعا..طرف مریض جنسیع😑

ایشون آدم بی نهایت کمال گرایی بود 

هر کی با ایشون زندگی کنه ب مشکل میخوره 

خدا منو دوست داشت ک نذاشت وارد زندگی همچین ادم بی شرفی بشم 

از طرفیم قبل از بهم خوردن ازدواجم مامانم خواب دیده بود ازدواج بهم خورده ولی بعدش خونوادشون زنگ زدن ب غلط کردن افتادن 

اولی ک تعبیر شد ، دومی رو نمیدونم تعبیر بشه یا ن 

ولی اگ بشه اصلا بمیره هم نمیخوامش

واقعا خیلیی خوشحالم که وارد زندگی باهاش نشدی وگرنه حتما بدبخت میشدی..ان شاالله یه فردی ک بصلاحه هر چ زودتر بیاد و همه این غمارو بشوره ببره

منم خوشحالم ک نشد 

فقط از خدا از ته قلبم میخواد یه آدم درست رو وارد زندگیم کنه ب قول شما این غم هارو بشوره ببره 

من غرورم برام خیلی با ارزشه ولی ب خاطر ایشون زیر پا گذاشتم بعد از کات بهش زنگ زدم در مورد احساسم بهش گفتم 

الان خیلی پشیمونم خیلییییی ، میگم کاش اینکارو نمیکردم چون لیاقت هیچیو نداره ایشون 

عیب نداره تو اون کارو کردی که یوقت شرمنده دلت نشی..با دلت رفتی جلو اما خدا دوست داشت نخواست که سیاه بخت شی خدا نکرده

مطمئن باش همون خدا هواتو داره و یه بخت عالی نصیبت میکنه

ممنونم عزیزه دلم❤️🙏