سلام دوستای گلم،ازدیروز یه حالِ عجیب و غریبی دارم،یه خانومی برای تمیز کاری میره خونه ها ومن هم میشناسمش دوتا دختر داره و بدون سرپرست،دیروز اومد خونمون یه غمِ عجیبی تو چشاش بود هی ازش پرسیدم هیچی نگفت ولی آخرش بغضش ترکید بنده خدا خیلی تحت فشارِ اقتصادی،صاحبخونشون خیلی اذیتشون میکنه من به فامیلُ و آشنا،یعنی هرکسی ک میشناختم گفتم،گفتم اینجام یه اطلاع رسانی کنم،دمِ همتون گرم...