2777
2789
عنوان

بیاین بگم چیشد..

324 بازدید | 25 پست

من و همسرم رفته بودیم خونه داییم، بعد زنداییم حرف انداخت از اینکه چندتایی زنونه بریم سفر و...  همسرمم زود گفت برید.. همین فردا برید و.. اوکی بود.. چندبار اینطوری گفت یه دفه زنداییم خندید گفت مهسا چیکار کردی با علی آقا... منم زورم گرفت همسرم انقدر ریلکس تکرار میکرد ک من راضی ام و... میدونستم همسرم دوس داره تنهایی با خانما برم که خودشم گاهی با دوستاش بره.. منم گفتم این بخاطر خودش میگه و...  اما اینم گفتم که چندوقت پیشا دو روز با خانوادش رفت کاشان و من امتحان داشتم نشد برم. اما دلم اصلااا براش تنگ نشد ولی دل اون تنگ شده بود و... از حرصم اینو گفتم ک البته راستم میگفتم.. همسرم حس کردم خجالت کشید چون با خنده گفت ببین چی میگه ـ. میگه دلم تنگ نشد براش..  

از دیروز حالم بده میگم چرا مسائل زندگیمونو مطرح کردم. حالا رابطمونم یکم از دیروز حس میکنم تغییر کرده.. هردو کمی جدی تر شدیم. قبلا مهربون تر بودیم. تقصیر خودش بود. نمیگه اونطور که پشت سرهم اصرار میکنه همین فردا برید من پیش زنداییم خجالت میکشم؟؟ 

تا حالا براتون پیش اومده 😔😔😔😔😔

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

همون که گفتی با خانوادش رفته شمال حالا دوست داره منم برای جبرانش با خانوادم برم مسافرت ، کافی بود . دیگه نباید میگفتی دلم براش تنگ نشد .. حالا اشکال ندارد دیگه کاریه ک شده، درست میشه 

عزیزم اصرارش اصلا معنی بدی نداده


باید خوشحالم باشی که روی این مسائل گیر نیست😐

یه جایی تو زندگیم فهمیدم که خدا مهربونه ولی برای من نه بخشنده اس ولی برای من نه شفادهنده اس ولی برای من نه دست گیرنده است ولی برای من نه اگه موقع خوندن این متن حس‌کردی که من اشتباه میکنم تو یه انسان خوش بختی قدر زندگیتو بدون 

یعنی چی خب خوبه می‌گفت حق نداری بری جایی ..یکم تامل کن اینکه بهت بها میده بری جایی بهتر از اینکه بگه حق نداری بری ..زنداییت چه به درد زندگی تو میخوره هر اتفاقی برات بیافته شوهرت بدردت میخوره بریز دور این حرفا رو که آبروم رفت جلو زندایی و فلان ...

وای خدایااااااااااااا 

📕واقعاً چرا خودتونو از لذت کتاب خوندن محروم می‌کنید؟📕بابا کتاب خودِ درمانه، درد و رنجاتونو از یادتون می‌بره، بغلتون می‌کنه،  حالتونو به طرز عجیبی خوب می‌کنه، همه جا کلی کمکتون می‌کنه چیز کاربردی یادتون می‌ده، باعث می‌شه معمولی نباشید، باعث می‌شه مغزتون خالی نباشه، ارزشمندتون می‌کنه، باعث می‌شه چیزی برای گفتن یا ارائه دادن داشته باشید، لول شخصیتتونو می‌بره بالا تر، کتاب خود مدیتیشنه. ولی مواظب باشید. چون اگه کنارش شمع و عود روشن بشه و یا قهوه و یه نوشیدنی گرم خورده بشه یا بیکلام پلی بشه، احتمال اور دوز از حس خوب ، زیاده.📕 ❤ (کتاب باعث میشه تا رنج ها غمگینتون نکنن ...بهتون کمک میکنن که رنج هاتونو درک کنیدوهوشیار بشید ..!) هرزمان که درد  خیلی کشنده و شدید شود .. فقط مطالعه میتواند چاقوی درد را کند کند ...! (در گرفتاریها ب کتاب ها پناه ببریم )   ❤من تجربه شیرین ترین دوران زندگیم و مدیون همسرعزیزمم که همیشه واسم بهترین رفیق و دلسوزترین همراه بوده خدارو بابت داشتن همسرم و پسرام هزاران بار سجده ❤

موضوعات شخصی زندگیتونو تو جمع نگی خیلی بهتره ولی نباید میگفتی دلم تنگ نشد خب غصه میخوره ولی برای جبران  بهش بگو دلم تنگ میشه برات دلم نمیاد تنهات بذارم برم بی تو خوش نمیگذره بهم

حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ»: خداوند ما را کفایت می کند، او بهترین وکیل و بهترین سرپرست و بهترین یاور است
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

داغ ترین های تاپیک های امروز