من دبيرستان بودم يكي از دوستام هرشببب يه خواستگار داشت برا ماهم عجيب بود چون ظاهر بسيار ساده داشت
بعدن خودش گفت هركسي كه پسر داره مامانم ميره بهشون ميگه زن نميخواي برا پسرت بگيري من يه دختر خوشگل دارم
تو همون دوران دبيرستان ازدواج كرد با يه معلم
دوسال بعدش با يه بچه جدا شد