من مهندسم سر ساختمون میرم و به خاطر کارم نمیتونم با افراد ساختمون خیلی گرم بگیرم همسایمون کیف دوخته بود بفروشم به افراد شرکت یا سرساختمون پولشا بگیرم بدم بهش خودشم شوهرش کارخونه داشت
من مامانم چون سر کار میره اذیت میشه بخواد همه کارارو انجام بده
شده من خودم ده کیلو گوشت و سبزی براش پاک کردم بسته بندی کردم ملی نذاشتم منت کسیو بکشه
سنمم اونقد زیاد نیست 19سالمه ولی از بچگی خودم به صورت اتوماتیک این کارارو واسه مامانم میکردم
به زور میخاست درو واکنیم
ما یه همسایه داشتیم ندار نبودن دختراش تو همین محل خونه داشتن نزدیکش بودن هرروز میومد ی چیزی میخواست ی بار الکل ی بار نخ ی بار پیاز هر شب در همسایه هارو میزدن ی ابکش میدادن یخ میخواستن ی بار حتی اومد جارو دستی گرفت😐
منم دلم از همسایمون که مدیر ساختمون گرفته جلوی همه همسایه داد زد همه همسایه ها از دست کثافت کاری شما به سطوح اومدن
🥲🥲🥲دیدش از بالا به پایین و همیشه به ما سر اشغال ها گیر میده داستان داریم باهاش
واقعا هستن همچین همسایه‌هایی یا شوخی میکنید!😐
همسایمون که اولین بار بود میدیدمش آخه ما مجتمع ۱۲۰ واحدیم اومد گفت دیدم کفش بچگونه جلو در داریم نوه ام می خواد برسه با دمپایی اومده میشه کفش دخترتون بدی بپوشه هیچی دگ منم دلم سوخت دادم فرداش آورد برامون
یاد ی چیزی افتادم چند ماه پیش داشتم از مدرسه میومدم
ی خانم پیری گدایی میکرد منم نگاه کردم دیدم ۵ تومن دارم
بهش دادم بعد برگشت بهم‌گفت این کمه بیشتر بده
هی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
