شوهر من یه ادم بی احساس
و همچنان دست خالی مغز مریض شکاک به همع چی همه کس
ولی من واقعا عاشقش بودم با همه چیش میساختم مامانم کلی میگف بی پولی سخته....گوش ندادم با کلی دست خالی ایش ساختم گاهی وقتا جایی رفتنی حالم انقد خراب میشه ولی به روی خودم نمیاوردم ناراحت نشه یا....
دست بزن داشت خفه شدم
بد دهن بود خفه شدم
با بی پولیش میسوزم میسازم
با اینهمع فشار عصبی اصلا بهم توجهونمیکنه
احساس نداره اصلا
با رفیقاش که میریم بیرون اونارو میبینم همش حسرت میخورم کاش شوهر منم فقط یکم بمن توجه میکرد بخدا با گفتن این جملات کل وجودم درد میگیره
دلم میشکنه ولی ....
انقدباهام بد میشه گاهی وقتا فقط به مرگ فکر میکنم ولی دلم برا مامانم میسوزه💔
شوهرم خیلیم بهم گیر میده خستم کرده