خواب دیدم من واقا و یک خانم رفتیم تو دریا و داریم شنا می کنیم اون دوتا تو خالم آشنا بودن ولی تو بیداری نمی دونم کی بودن وقتی رفتیم توی آب گفتم نکنه لباسم خیس شده بدنم زیرش پیدا باشه بعد از آب اومدیم کنار ساحل یه مقنعه بلند مشکی انگار سرم بود که بدنم رو پوشانده بود انگار دوباره می خواستم برم توی آب ولی آقا جلوم رو گرفت به انگار یه جاده بود و داشتن اونجا کار می کردن یا جاده رو درست می کردن بعد اونجا چند نفر آقا بودن که داشتن نگاه می کردن من ترسیدم بعد اون آقا دستم رو گرفت و از اونجا بردم از جاده عبور کردیم حسه خوبی بود بعد داشتم دنبال خواهرم می گشتم یه جایی انگار عموم وزن عموم اینا بودن داشتن تلویزیون می دیدن من هی خوارم رو به اسم صدا می زدم اونها هم نگاه می کردن کسی چیزی نمی گفت که اونجا نیست رفتم باز دوباره برگشتم با وجودی که می دونستم اونجا نیست ولی بازم به اسم صداش می کردم بعد دوبار از اونجا رفتم یه جای دیگه نمی دونم کجا بود اونجا هم هی صداش می کردم دیدم اومد بیرون
کسی می دونه تعبیرش چیه