ما میخواستیم یه خونه ی بزرگتر بخریم برادرشوهرام خونشون کوچیکه همش سنگ انداختن جلو پامون همش میگفتن بابا خونتون خوبه و... یکیشون که رفته بود واسه اون خونه مشتریم پیدا کرده بود😐حالا اون جریان تموم شد رفت شوهرم میخواد یه کاری کنه داداشاش دارن میپرن بالا پایین که اگه همچین کاریو کنی ضرر میکنی😐