راستش دیشب با اجازه خودش رفتم خونه بابام، شبم دیگ نرفتم خونمون گرفتم خوابیدم خونه بابام اینا 
اونم خوابیده بود، ساعت ۲ونیم نصفه شب بهم پیام داده بوده  نمیای خونه 
منم خواب بودم ندیدم ساعت ۵صبح بهم زنگ زد برداشتم گف اونجا خوابیدی گفتم آره گف اونوقت برا چی ج ندادم، براش پیام نوشتم ک حالم ازت بهم میخوره برا همین نمیخام بات بخوابم 
، صبح رفتم خونمون، گف تو هر خراب شده ای گرفتی خوابیدی اول باید از من اجازه بگیری، منم گفتم خودت میدونستی خونه بابامم دیگه، گف دفعه ی بعد تو هر خراب شده ای موندی باید من بهت اجازه بدم تا بری 
گفتم خراب شده خونه ی خودته، اومد یدونه سیلی زد و رف نشست، گف پدرسگ، گفتم حرف دهنت. بفهم 
بعد اومد گف چرا پیام ندادی گفتم شارژ نداشتم بعد گف ب درک ک نداشتی خر، پدرتم الاغه 
گفتم برگردم ب خودم بگم چی میشه ها گف گوه نخور بازم منو زد 
داداشش زنگ زد منم گوشیش و گذاشتم سایلنت قایم کردم، اومد انقدر زد منو منم حرصم گرفته بود بش نگفتم گوشیت کجاس یه ساعت علاف مونده بود رف کل رختخوابارو ریخت از کمد، کل چمدونا لباسا، همشون وسط اتاق بودن، اومد انقدر بشکون گرف ازم 
از گوشام گرف کشید، گف دهن زنی ک تو رو بدنیا آورده فلان کنم، دهن پدرت و فلان کنم، بیشعور توله سگ، منو کشید من افتادم زمین نشست بعد گف بگو کجاست تا بلند شم منم از حرصم هر چقدر میزد چیزی بش نمیگفتم ک گوشیش کجاس منو هل داد خوردم زمین با پاهاش رف رو سرم گف بگو کجاست  ، دردارو تحمل کردم ولی از حرصم هیچی بش نگفتم  لگد زد ب شکم و کمرم با سیلی زد منو 
بعد یه ساعت چون میرف یجایی با داداشش درسته علافش کردم ولی با بهونه اومد گفتم من تولم حرف حالیم نیس، حرف تو رو نمیفهمم 
بعد اینکه گوشی رو گرف بهم گف از این ب بعد تو هر خراب شده ای بدون اجازم بری یا بمونی همونجا بمون نیا خونه 😔😔😔😒😭😭😭😭