سلام بچه ها شبتون بخیر
امشب من با همسرم رفتیم خونه عموش و ماهی یه بار میریم درواقع دعوت میشیم
من درس داشتم گفتم بریم ولی ساعت ۱۲ برگردیم و رفتیم و دیگه ۱۲ شد به همسرم اشاره کردم بریم گفت باشه و نشست به صحبت با دایی پسرعموش تا یک شب بعد من بیهوش بودم برای خواب و فرداشم درسام سنگین بود و فقط بهش گفتم فردا شب یه مهمونی دیگه دعوتیم اما بخاطر درس خودت من درکت کردم و میگم نریم اما تو بخاطر درس من امشب نیم ساعت زودتر پانشدی که بریم
همینو که گفتم شروع کرد به فحش دادن و بد و بیراه که من دایی پسرعموم رو بعد دو سال دیدم و گفتم دایی پسرعموتو به گرفتاری های زنت ترجیح میدی و اون شروع کرد داد و بیداد و فحش دادن و من یک کلمه حرف نزدم
توروخدا بگید مقصر کیه؟