2777
2789
عنوان

مهمونی امشب

323 بازدید | 25 پست

سلام بچه ها شبتون بخیر 

امشب من با همسرم رفتیم خونه عموش و ماهی یه بار میریم درواقع دعوت میشیم 

من درس داشتم گفتم بریم ولی ساعت ۱۲ برگردیم و رفتیم و دیگه ۱۲ شد به همسرم اشاره کردم بریم گفت باشه و نشست به صحبت با دایی پسرعموش تا یک شب بعد من بیهوش بودم برای خواب و فرداشم درسام سنگین بود و فقط بهش گفتم فردا شب یه مهمونی دیگه دعوتیم اما بخاطر درس خودت من درکت کردم و میگم نریم اما تو بخاطر درس من امشب نیم ساعت زودتر پانشدی که بریم

همینو که گفتم شروع کرد به فحش دادن و بد و بیراه که من دایی پسرعموم رو بعد دو سال دیدم و گفتم دایی پسرعموتو به گرفتاری های زنت ترجیح میدی و اون شروع کرد داد و بیداد و فحش دادن و من یک کلمه حرف نزدم

توروخدا بگید مقصر کیه؟

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بیخشید عزیزم ولی حق با همسرتونه البته که ایشون هم نباید بی احترامی کنن به شما ولی حالا با یه شب یه ساعت دیر خوابیدن اتفاقی نمیوفته 

حیف نیست زندگیتون رو به خاطر همچین موضوعات دم دستی ای خراب میکنید  

همسرتون باید شما رو درک میکرد.ولی یه وقتایی واقعا تو مهمونی ادم درگیر حرف زدن با کسایی میشه که خیلی وقته ندیدشون و شاید اصلا روش نمیشه بگه بریم.حالا هرچیه بهتره موضوع رو کش دار نکنید‌‌.و فقط به همسرت با ارامش بگو که لطفا بیشتر منو درک کن که اذیت نشم 

حالا یه نیم ساعت بیشتر موندین اشکالی نداره،چرا انقد ریز بین هستی،سخت نگیر تو‌اینجور مواقع

بخدا هر جا میریم ساعت دو سه شب پا میشن 

بخدا منم گناه دارم درس دارم 

این سری قول داد زود بریم خونه چون از خونه عموش تا شهر یکساعت فاصله ست

بیخشید عزیزم ولی حق با همسرتونه البته که ایشون هم نباید بی احترامی کنن به شما ولی حالا با یه شب یه س ...

بخدا دم دستی نیست 

شما نمیدونید سر قضیه عروسی گرفتن اومد جلو روی خانواده ام نشست گفت شما دخترتون درس نمیخونه توانایی رفتن به زیر یک سقف رو نداره 

منم دارم میخونم و میجنگم که بفهمه با کی طرفه 

بعد بخدا از هر ۱۰ تا مهمونی از ما رو یکیشو میاد بخاطر درسش و منم درکش میکنم

بخدا هر جا میریم ساعت دو سه شب پا میشن  بخدا منم گناه دارم درس دارم  این سری قول داد زود ...


خب عزیزم چرا درس خوندن رو میزاری اخر شب ،قبلش بخون درسات رو بعد برو مهمونی،چون اصولا وقتی میری مهمونی حرف برا گفتن زیاده و همه مشغول صحبت میشن و زمان از دستشون در میره ،شمام که ماشالله تجربه داری تو مهمونی رفتن دیگه قلقش دستت اومده،

مواقع دیگه تایم خالی کن و درس بخون ،جار و جنجال نداره که،

تکیه بر لطف خدا دارم و بس...

تو زندگی مشترک خیلی چیزا رو باید تحمل کنی بعضی وقتها صبور باشی مخصوصا این مهمونیای فامیلی رو ک ادم گرم صحبت میشه و پا نمیشه بعدشم گلم برای درست برنامه ریزی کن قهوه بخور انرژی زا بخور ک بیدار باشی و بخونی یا سااعت مشخص کن 

خب عزیزم چرا درس خوندن رو میزاری اخر شب ،قبلش بخون درسات رو بعد برو مهمونی،چون اصولا وقتی میری مهمون ...

درسامو خونده بودم و بعد رفتم 

من برای فردا میگم 

میگم بریم که زود بخوابیم که بتونم صبح بیدار بشم 

اخه خونه عموش خارج از شهر بود و تا شهر یکساعت فاصله بود

بخدا دم دستی نیست  شما نمیدونید سر قضیه عروسی گرفتن اومد جلو روی خانواده ام نشست گفت شما دخترت ...

آفرین به این اراده و پشتکار 

پس شما یکم باهاش سعی کن نرم تر صحبت کنی چون با گارد گرفتن و جر و بحث هیچی درست نمیشه و دقیقا نتیجه عکس میگیرید 

خب عزیزم چرا درس خوندن رو میزاری اخر شب ،قبلش بخون درسات رو بعد برو مهمونی،چون اصولا وقتی میری مهمون ...

الان خداییش نگاه کنید ساعت چنده

من چطور فردا صبح بیدار بشم درس بخونم؟

درسمم نخونم انقدر طعنه میزنه که خورد میشم...

آفرین به این اراده و پشتکار  پس شما یکم باهاش سعی کن نرم تر صحبت کنی چون با گارد گرفتن و جر و ...

بخدا همش میگفتم قلبم دردت بجونم دیره پاشو بریم عزیزم نفسم 

اما اخرش عصبی شدم شروع کرد به داد زدن و فحش دادن توی مسیر و خدا شاهده که این یک ساعت هر چقدر فحش داد جوابشو ندادم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز