خانواده همسرم از شهرستان اومدن خونمون تهران منم سعی کردن سنگ تموم بزارم براشون
عصر رفتیم بیرون گیره دستبندم شل بود افتاد زیر ماشین بعد دو ساعت فهمیدم خداروشکر شوهرم پیداش کرد تو پارکینگ ولی له شده بود
شوهر و مادر شوهرم گفتن فدای سرت ولی از برخورد پدر شوهرم واقعا ناراحت شدم
چرا
اشکال ندارد سخت نگیر
دستبند خودته به بقیه چه ربطی داره
بگیم چی بود رفتار پدرشوهرت یا نیاز نیس؟؟؟
عیب نداره بابا پیش میاد دیگه
پدرشوهرت چی گفت مگه؟
برگشت گفت آدم باید عقل داشته باشه میبینه دستبندش شله نندازه بعدشم گفت یه بار که چیز گم کنی دفعه بعد حواست جمع میشه
بچه ها من واقعااا ناراحت شدم از حرفش چون همش بهش احترام گذاشتم
شوهرمم نشنید حرفاشو بعدش که بهشم گفتم گفت میخواستی جوابشو بدی که دیگه یاد بگیره بهت بی احترامی نکنه
نا گفته نماند آدمایی که باحرفاش دل همه رو میشکنه ولی به من همیشه احترام متقابل میزاشت
حالا موندم فردا چه رفتاری باهاش داشته باشم چون هروقت همسرم از دست خانواده مم ناراحت میشه خیلی جدی و قاطع باهاشون قهر میکنه و دیگه خونشون تا چند وقت نمیاد
موندم چیکار کنم که هم بفهمه ناراحت شدم هم بهش بی احترامی نشه زیاد؟؟؟
نه عزیزم حالا بزرگتره یه چیزی گفته حرمت نگهدار شوهرتم حرف قشنگی نزده اگر قرار باشه شما این رو جواب بدی شوهرتم هر حرف پدر. مادر شما رو که دیگه هیچی... حرف پدرشون خوب نبوده اما شما به خاطر اون عزیزانی که گفتن فدای سرت گذشت کن
دقیقا
بعدش توصیهمیکردن با پولش طلا نساخته بخریم که مزد ساخت ندیم 😐😐
یا قرار بود به خاطر ماشین من گردنبد و بفروشم به جاش شوهرم هروقت ماشین اومد برام بخره یرای اونم میگفتن به جاش طلا نساخته بخر از این حرفشون واقعا آتیش گرفتم چون دخترشون تو هر موقعیتی بااااید طلا بخره و بندازه😳😐
