بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
آدم چندروز قبلش حس عزرائیل میکنه بعضی میگیرن بعضی نه زیاد متوجه نمیشن
دختر بور چشم آبی......اینجارو جدی نگیر تصور کن ساعت میشینی درد دل میکنی و مشاوره میگیری بعد احتمال داره کاربری که مشاوره میده ۱۱،۱۲ ساله باشه 😐😒هرشخصیتی میتونه پشت گوشی باشه حتی داعشی ، وقتی کسی بهت مشاوره میده حواست باشه زود جو نگیری عمل کنی قبلش بشین خوب فکر کن بعضی اینجا انگار بنزیین تو دستشونه منتظرن شعله اتیش رو بیشتر کنن فقط تشویقت میکنن اره خوب کردی بجای اینکه آرومت کنن و بگن این مشکلات برا هرکسی وجود داره مهم اینه چطور باهاش برخورد کنی ، حواست باشه با مشاوره غلط قربانی عقده ها، مشکلات روحی ، کینه ها ، و بیماری ذهنی دیگران نشی ، دنیای مجازی نمیتونه جای خوبی برای مشاوره باشه به ریسکش نمیهرزه. به این موردم اشاره کنم اینجا هرکس با هر دین و مذهب یا آدم بی دین و خدا هم هست پس حواست باشه هرکس هر حرفی زد زود باور نکن و اعتقاد خودت رو زیر سوال نبر
فامیل ما یک روز قبل از سکتش به همسرش گفته بود بچه هامو دست تو میسپارم.
برنامه زندگی پس اززندگی هم یه خانم گفت چند روزی بود تو خونه احساس میکرد یکی حضور داره، همونم فرشته هر چیزی بود که تو زمان مرگ موقتش دیده بودش گه چند روز بوده تو خونش بود، حتی سگ ها هم پارس میکردن.
ولی من پدربزرگم شب قبل فوتش گفت دستمو بگیرین بریم تو حیاط،کل حیاطو دور زد رفت تو باغ به درختاش سر زد تموم دیوارای خونه رو یکی یکی نگاه میکرد حالت مرور خاطرات،خونشون روستاس جلو در خونشون قبرستونه، جلو درشون نشست به قبرستون نگاه میکرد انگار صداش میکردن
دور از تو بادا اهرمن...💚🤍❤️ هوا گرگ و میش.. نسیم خنک..صدای اذان صبح... یه جون تازه و یه روح تازه..😁💖 (هنوووزم چایی با دانمارکی خیلی میچسبهههه😂😋) ... اتفاق میفته رفیق...شاید دیرتر شاید دورتر...زمانیکه صدای قهقه ت خط بطلان میکشه بر تموم غمهاییکه کنج دلت جا گرفتن تا یاداور روزهایی باشن که هرچند سیاه هرچند تلخ اما گذشتن..طاقت بیار و ببین اون اینده ای رو که حق توئه..خدا هواتو داره خدا هوامونو داره دلسرد نشو از های و هوی گذرای باد..اتفاق میفته رفیق..❤️
شوهره خواهر شوهرم چن روز قبله مرگش عصبی شده بود و ی جا می نشست و باکسی حرف نمیزد ، عموم هم قبل از مرگش از زنش حلالیت خواسته بود و دو روز قبلش به خودم زنگ زد گفت دلم برات تنگ شده بود میخواستم صداتو بشنوم😭 خیلی جوون بود ۳۴ ساله شهید شد
دقیقا پدرشوهرمنم اون حتی میگفت تعداد زیادی کلاغ میبینم
پدربزرگ منم مریض بود چند وقت قبل همش سراغ مرده ها رو میگرفت وقتی میگفتیم اونا مردن گریه میکرد.دیگع آخریا اصلا نمیگفتیم مردن.میگفتیم رفتن خونشون.یا زنگ زدن.همش حلالیت میخواست