2777
2789
عنوان

تاپییک دیشب چه خوب بود❤️

| مشاهده متن کامل بحث + 473 بازدید | 41 پست

منم رمان زیاد میخوندم ولی از رمانای ایرانی خوشم نمیومد به نظرم همشون مثل هم بودن

ولی یه بار یادمه بخاطر رمان عروس فرانسوی از هشت شب گریه کردن تا این روز بعدش اصلا اشکم بند نمیومد😂😂😂

چی بگم والا

یادمه یه بار تو مهمونی بودم زدم زیر گریه با دماغ آویزون به شوهرم گفتم آرشام مُرررررررررد 

خاک تو سرم یعنی

حیفه اون اشکا

💕 اگر حرفی زدم که کمکت کرد میشه برای سلامتی و عاقبت بخیری دخترم یه صلوات بفرستی ...🙏🍀⁦♥️⁩

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

لحظه های یکی شدن، چشتای گربه ای و لبای قلوه ای که رنگ شال با چشاش هارمونی خاصی داره، همه پسرا هیکلی ...

اره تاپیکتون عالی بودمن خیلی یاد چند سال پیش افتادم و هم دلم گرفت هم حس خوبی داد اما صبح که اومدم دیدم چند نفر لایک کردن اما ترکیده ..

نمیدونم چیشده که امضام پاک شده🤔      پس دوباره میذارم..   امروز جمعه ۱۱/۳/۱۴۰۳ بازم از نی نی سایتی های عزیز میخوام برای رسیدن به عشقم و خوشبختیمون دعا کنن ..زیاد خوندم که میگن دعای نی نی سایتی ها در حق آدم قبول میشه .با دل های پاکتون لطفا واسم دعا کنید .ممنون ❣🌹                                              دوستان برام دعا کنید اون چیزی که تو ذهنمه درست نباشه ..دعا کنید امیدم ناامید نشه ،به عشقم برسم و خوشبخت بشیم .دعا کنید راه درست رو پیدا کنم‌.اگه دوست داشتین لایک کنید و بهم بگید  براتون آیت الکرسی میخونم ..

وای یادش بخیر تعطیلات عید و از دوستام رمان قرض میکردم چه عشقی میکردم 

اصلا یه فاز دیگه ای بود. خیلی بهم مزه میداد

تا تموم نمیکردم ول نمیکردم. باهاشون گریه میکردم میخندیدم

اون حسو حالم کلا یادم رفته بود با این تاپیک یادش افتادم و چشام پر اشک شد 

قبول باشه 😂😂😂😂باور کن گریه ها یادش بخیر دغدغه تباهی داشتم

خداشاهده جوری گریه میکردم انگار عزیز خودم بوده😪😪😪😪

برای بربادرفته هم از فصل نوزده تا 21 همش اشک ریختم

لعنتیای حساس😂😂😂😂

چی بگم والا

من که شبا مینشستم تو راهروی آشپزخونه تا بتونم با نور راهرو کتاب بخونم

انگار روز رو ازمون گرفته بودن

اولین رمانی که خوندم مستانه‌ی عشق بود

یواشکی میرفتم تو کشوی میز میذاشتمش و میخوندم

آخه واسه خواهرم بود، میگفت تو واست زوده

بعدش بامداد خمار

منِ او

سفری به زیبایی عشق

کنت مونت‌کریستو

اینا اولین‌ها بودن

بخند، همین  

همشونم عین هم لبای قلوه ای و گوشتی دماغ عروسکی چشمای درشت پسر قدبلند و خوشگل و پولدار همشم در حال تفریح و مهمونی و مسافرت 😂😂😂دختراشونم اکثرا لاغر اما همش در حال غذا خوردن😂😂😂

خخخخ حالا بیا ثابت کن آرشام شخصیت خیالیه😂😂😂😂😂😂

شوهر بیچارم به این دیوونه بازیای من عادت داشت⁦🤦🏼‍♀️⁩⁦🤦🏼‍♀️⁩⁦🤦🏼‍♀️⁩🤕🤕🤕

💕 اگر حرفی زدم که کمکت کرد میشه برای سلامتی و عاقبت بخیری دخترم یه صلوات بفرستی ...🙏🍀⁦♥️⁩

همشونم عین هم لبای قلوه ای و گوشتی دماغ عروسکی چشمای درشت پسر قدبلند و خوشگل و پولدار همشم در حال تف ...

بعد همه دختراشون فقط یه رژلب میزدن و خیره کننده میشدن و از خونه میزدن بیرون😂😂😂

من الان ۱۷ سالمه 

هنوزم دارم این رمان ها رو میخونم 

امروز با خودم میگفتم این چرت و پرتا چیه واقعا ؟ حیف وقت آدم که بزاره این رمان ها رو بخونه ، 

کانالهای روبیکا که رمان هاش افتضاحححح ،  میشه حدس زد اکثر نویسنده هاش بچه های زیر ۱۸ سالن 

میشینیم تخیلات آدمهای تو سن بلوغ رو می‌خونیم 

ولی دیگه چه میشه کرد ، نوجوونیه دیگه!!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792