۱ساله اومدیم یه شهری ک ۱۲ ساعت باشهر خودمون فاصله داره شوهرمم توشرکت مشغول شده بود تاالان ۴تاشرکت عوض کرده وایرادوبهونه واین حرفا ک میخواد برگرده اونجا میگه کار شرکتی واینا بدرد نمیخوره من به شغل ازادعادت دارم وتو این ۱سال هیچی نزاشتیم واین حرفای چرت
من قبل ازاینکه بیایم اینجا باخونواده ش تویه اتاق زندگی میکردم خدایی ۴ماه ولی خیلی اذیت شدم اصلا راحت نبودم
الان خودم شرط کردم ک برگردیم من خونه جدا میخوام برام بزاری اینم قبول کرده منتها باباش ک زنگ زد گف یا میمونی اونجا یا میاین پیش خودم زندگی میکنین منم الان ۴روزه ن خواب دارم نه خوراک اعصابمم بشدت خط خطیه شوهرمم حرف باباشو قبول داره ومیگه بمونم اینجا میشینم خونه کار نمیکنم راهنمایم کنین چکار کنم دارم دیونه میشم🙁🙁