2777
2789
پ اونی ک ساحل رو زندانی کرده بود کی بود 

منصور بود دیگه 


«وقتی که زندگی یه تئاتر مزخرفه ، تنها به جرعه های فراموشی دلخـوشم ، راسکول نیکوف یه پیرزنو شقه کرد و من با اون تبر فرشته ی الهامو میکشم ! »

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

کارگردانش یه جوری استوری کرد از تعجب شاخ در میارید انگار چیشده 😐

ن بابا 

همون منصور بود . 

فقط وقتی با نعیم تنها شد اعتراف کرد 


«وقتی که زندگی یه تئاتر مزخرفه ، تنها به جرعه های فراموشی دلخـوشم ، راسکول نیکوف یه پیرزنو شقه کرد و من با اون تبر فرشته ی الهامو میکشم ! »
من اصلا بهش شک نکردم  هیییی می‌گفتن رضا قاتله🤣🤣🤣🤣دلم نمیخواست تصور خوبم ازش خراب بشه

رضا خیلی خوب بود🥲😂

داعما یکسان نباشد حال دوران، غم مخور

چی گف دقیقا

گفت خودم کشتمش خوب کردم چون تو هم برادر م رو کشتی . 

پایانش هم باز بود دیگه مشخصه نعیم اعدام میشه چون مشکات اومد ملاقات نعیم بهش گفتم می‌تونستی صبر کنی که آخرت اینجوری تموم نشه . منظورش اعدام بود 

«وقتی که زندگی یه تئاتر مزخرفه ، تنها به جرعه های فراموشی دلخـوشم ، راسکول نیکوف یه پیرزنو شقه کرد و من با اون تبر فرشته ی الهامو میکشم ! »
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز