یه دوستی دارم بیش ۳۰ ساله دوستیم به جورایی مثل خواهریم فقط حدیدا می بینیم یکم حسودی می کنه الانم عروسیه برادرشه ، همه کاراش با مشورت منه چی بووشم ، کدوم ارایشگله برم، پرو لباس و همه چی ، روزی چند ساعت چند ماهه داره با من هماهنگ می کنه صد در صد فکر می کردم دعوتم ، امروز بهش گفتم وای من خیلی چاق شدم چی بپوشم ، یهو گفت دلم می خواست دعوتت می کردم ، اساامی به عده رو به برادرم دادم گفته اگه کسی قول نداد باشه ، دلم خیلی شکست احساس کردم آب شدم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ای وای حس بدی بود برات البته خب بنظرم انتظارت بیجا بود مگر اینکه با برادرش آشنا بوده باشی
مگه هر جا باهات مشورت میشه در مورد لباسش باید بری؟!
دیوانه و دلبسته ای اقبال خودت باش/سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش/یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری/راضی به همین چند قلم مال خودت باش/دنبال کسی باش که دنبال تو باشد/اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش/پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت/محنت نکش از غیر و پروبال خودت باش/صد سال اگر زنده بمانی، گذرانی/پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب