چند بار بهش گفتم خونه داداشت بدون من و بچه ها نروو
یبارم دعوامون شد قسم خدا خورد که دیگه نمیره
الان متوجه شدم چند روز پیش رفته
وقتی من ازش پرسیدم افطاری چی خوردی سر کار بودی گفت هیچی ساندویچ
نگوووو آقا رفتم خونه داداشش از من قایم کرده
راستی زن داداشش بشدت از من بدش میاد و رو نمیکنه بعضی وقتا پیش شوهرم از عشق سابقش یاد میکنه تا حرص منو در بیاره
شما باشین چیکار میکنین؟؟؟
بنظرتون دیگه بی تفاوت بشم نسبت بهش
تا وقتی همسرتو کنترل کنی همین اش و همین کاسه اس
چرا نره خونه داداشش
میرینم بهش،،
سلام
طاعاتتون قبول حق
حساس نباشید
برادرهستند نمیتونند ازهم دورباشند که
چون حساس شدید بهتون دروغ میگه
انقدر زوم نکنید رو همسر وگرنه پنهان کارمیشه که غرغرشما رو نشنوه
جاری رو هم فراموش کنید
زندگی رو سخت نگیرید
محدودش نکن خودش درست میشه
میگم این شوهرته یابرده😂گیراوردی دلیل نمیشه شمادوتا زن ازهم بدتون میاد این دوتا داداش از هم فاصله بگیرن شما جاریا هیچ وقت خوب بشونیستین ونمیشین 😄😬خدارحم کنه اون شوهر فقط
به نظرتون دلیلتون منطقی ب خاطر اینکه بین شما و جاریتون خوب نیس داداش ها با هم رفت و امد نکنن ؟!
شوهرت چون میدونه شما بدت میاد و باهاش دعوا میکنی مخفیانه رفته خونه برادرش و قسمش را هم شکسته .... اگر وابستگی بهشون داره که به این راحتی نمی تونه بزاره کنار باید کاری کنی وابستگیش از بین بره یا نسبت به اونا بدبین بشه
سلام من خودم مشاوره ازدواج طلاق تحصیلی خانواده و....هستم امیدوارم بهترین راهنمایی کنم.اولا وقتی که خوب هستین با کمال ادب احترام بنشینید مشکلات با هم در میان بگذارید و همو متهم نکنیدو آخرش باهم قول بدهید.و یک کاری دیگه هر هفته یک نامه بنویس و رو سرش بزار یا تو جیبش بزار اول ازش تعریف و تمجید کن و اگر ایرادی هس این طور بگو بنویس بهتره هست شوهرم این کارها انجام ندی .و یک چیز دیگه خیلی حساس نباش جایه بدی نمیره،یاد بگیرم از زندگی لذت ببریم و زندگی رو سخت نکنیم موفق باشی
