بچه هادوستم دوازده سال بودبچه دارنمیشدوهرراهی که رفت نشدوکلا دکترآب پاکی ریختن که مشکلت جدیه واصلآنمیتونی بچه داربشی وزندگیشون داشت ازهم میپاشید جاریش وشوهرش خودشون اومدن وپیشنهاددادن که به نیت شمامیزاریم بچه داربشیم دیگه به شانستون هرچی بود وناگفته نماند خودشون سه تادختردارن وزدواین بچه شد پسرویواش یواش جاری شل شددیگه خانواده شوهرش خیلی صحبت کردن که پیشنهاد خودت بوده اینکارونکن که پاشومیخوری وبعداززایمان مستقیم بچه روآووردن خونه جاری اینم اصلا نرفت بچه روببینه تادیشب ماهگردشش ماهگیش بودواینم عکساشوگرفته بودوگذاشته بوداستوری واقعا پسرخوشکل وخوشمزه ای هست مامانش مبینه استوریو امروزمیره خونه دوستم وبچه روبغل میکنه وبوس میگنه دوستم میره آشپزخونه یه چیزی بیاره براپذیرایی وقتی میادمبینه جاری بچه روبرده ازظهرهرکه واسطه شده گفته نمیدم دوستم خو ن گریه میکنه خیلی حالش بده توروخدابراش دعاکنید🙏😭