کلا ده روزم نی که صیعه خوندیم محرم باشیم . ولی رفتارهای عجیب ازش میبینم مثلا بهش میگه بریم فلان جا میگم یه وقت دیگه شروع میکنه چرت و پرت گفتن و بحث کردن
اصلا به نظرم اهمیت نمیده . میگه علط میکنی روی حرفم حرف بزنی. همه دوره نامزدی خوش میگدره بهشون . من دارم عذاب میبینم . یه بار برگشتم گفتم اه بسه دیه چه قدر من من میکنی تو مگه کی هستی که همه باید حرفتو گوش بدن اومد بزنه دهنم گفت حیف که زنی! .... بد دهنم هست اصلا نمیتونم تحمل کنم هربار میاد پیشم فقط یه جور میخوام فرار کنم . اینجاهم رسم نیس آخه صیعه انگار عقده . من چه کنم چی بگم به آقام . دارم دیوانه میشم . نمیخوامش .