بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نه عالیه با یه تیپ نارنجی سفید خیلی خوب میشه یا نارنجی سبز یا با تیپ لیمویی
سلام بابا خوبی؟(: بابا دردت ب جونم قربون اون چشمات برم ک از خنده کنارش چین افتاده بود حالت خوبه؟بابا دلم برات خیلی تنگ شده میگن خاک سرده فراموش میشه…ولی خیلی سال شده ک هنوز گرمی دستت رو سرم هست…بابایی خیلی دلم برات تنگه انقد تنگه که نمیدونم خیلی و چجوری بگم که بفهمی خیلی دقیقا یعنی چقد…بابا پرنسس کوچولوت مامان شد ولی تو نبودی دست بکشی رو سر پسرش …بابا پرنسس کوچولوت داغ دیده داغ عزیز دیده میدونی داغ عزیز یعنی چی؟نه نمیدونی …تو ک خودت و از دست ندادی…وقتی پسرم ب بردیا گفت بابا برای اولین بار قلبم تیکه تیکه شد…(: چرا من بابا ندارم؟باباااا من به بچم حسودیم شد چون بابا داشت…بابا عروسک مو طلاییت داره پیر میشه موهاش دارن سفید میشن از دوریت ، بچه ک بودم اشتباه ک میکردم باهام قهر میکردی تا نمیومدم بگم ببخشید و بوست میکردم همچنان قهر میموندی و بهم نمیگفتیوروجک(: بابا چه اشتباهی کردم ک این همه ساله قهری؟بابا ببخشید ت رو خدا ببخشید میشه آشتی کنیم؟؟؟بابا یادته همیشه میگفتی آخرین باره میبخشمت ؟ ولی هربار با هر اشتباهم بازم میبخشیدیم و زیر حرفت میزدی؟بابا بعد تو هرکی این جمله رو بهم گفت دیگ واقعا منو نبخشید(: اخ بابا جای خالیت نه تنها کمرنگ نشد بلکه جونم و گرفت (: انتظار برای دیدن دوبارت توان زندگی کردن و از من گرفته…بابا جون پگاهت بیا بغلم کن(:
𓆃ایران زمین𓄂 "نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت، پاک کردن حافظه آن است. باید کتابهایش را، فرهنگش را و تاریخش را از بین برد. بعد کسی را گمارد که کتابهای تازهای بنویسد، فرهنگ تازهای جعل کند و تاریخ تازهای بسازد...”.ملت هارا از تاریخشان دور نگه دارید در این صورت راحت کنترل میشوند. تاریکاندیشان میخواهند زنان را درسیاهینگه دارند ؛آنها ازروشنشدن ذهن زن میترسند؛چون میدانند زن بداند، به کودکش هم یاد خواهد داد ... *من خود اندوهگین نیستم اندوه عالمم، سرزمینی در سینه ام گریه میکند*
سلام بابا خوبی؟(: بابا دردت ب جونم قربون اون چشمات برم ک از خنده کنارش چین افتاده بود حالت خوبه؟بابا دلم برات خیلی تنگ شده میگن خاک سرده فراموش میشه…ولی خیلی سال شده ک هنوز گرمی دستت رو سرم هست…بابایی خیلی دلم برات تنگه انقد تنگه که نمیدونم خیلی و چجوری بگم که بفهمی خیلی دقیقا یعنی چقد…بابا پرنسس کوچولوت مامان شد ولی تو نبودی دست بکشی رو سر پسرش …بابا پرنسس کوچولوت داغ دیده داغ عزیز دیده میدونی داغ عزیز یعنی چی؟نه نمیدونی …تو ک خودت و از دست ندادی…وقتی پسرم ب بردیا گفت بابا برای اولین بار قلبم تیکه تیکه شد…(: چرا من بابا ندارم؟باباااا من به بچم حسودیم شد چون بابا داشت…بابا عروسک مو طلاییت داره پیر میشه موهاش دارن سفید میشن از دوریت ، بچه ک بودم اشتباه ک میکردم باهام قهر میکردی تا نمیومدم بگم ببخشید و بوست میکردم همچنان قهر میموندی و بهم نمیگفتیوروجک(: بابا چه اشتباهی کردم ک این همه ساله قهری؟بابا ببخشید ت رو خدا ببخشید میشه آشتی کنیم؟؟؟بابا یادته همیشه میگفتی آخرین باره میبخشمت ؟ ولی هربار با هر اشتباهم بازم میبخشیدیم و زیر حرفت میزدی؟بابا بعد تو هرکی این جمله رو بهم گفت دیگ واقعا منو نبخشید(: اخ بابا جای خالیت نه تنها کمرنگ نشد بلکه جونم و گرفت (: انتظار برای دیدن دوبارت توان زندگی کردن و از من گرفته…بابا جون پگاهت بیا بغلم کن(: