2777
2789
عنوان

من نمیدونم آخه🙄میشه واقعا؟

153 بازدید | 24 پست

سلام دوستان

یە اقا پسری هست،راه دوره،ادعا میکنه عاشقم شده،البته عکسمو دیده صحبت هم داشتیم،ولی خب نمیدونم چرا قابل هضم نیست برام عاشق شدن از راه دور و مجازی و این چیزا..

میخوام بدونم آیا واقعا پسرا اینطور عاشق میشن؟

یا اصلا شده چهره ی طرف نبینن و فقط صداش و حرف زدن بوده باشە و علاقمند شده باشن؟

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

رابطه لانگ‌منظورته؟

آره اما من همچین قصدی نداشتم

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
برا منم اصلا  قابل هضم نیست  پسرا خیلی زبون چرب  و نرمی دارن فقط دخترا رو گول میزنن&n ...

دقیقا این همه دختر چرا باید به من گیر بده،میگه تو همونی هستی که من میخوام حتی به مامانشم گفته،دوستشم بهم گف

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
چند وقته می‌شناسیید همدیگرو

هفت ماهی هست

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
آره اما من همچین قصدی نداشتم

ببین عاشق شدن که نیست

ولی خب ممکنه کششی داشته باشه

یا خوشش بیاد .

فلسفش اینه

خلیا تو رابطه لانگ کلی به هم وابسته میشن

و حتی خیلی اخلاقای همدیگرو بلد میشن

هفت ماه کم نیست ..

ولی خب احتمال میدم شما هم زیاد ازش خوشت نیومده

               " از آن ها که تسلایشان می دادم                 ‌‌‌‌‌                                غمگین تر بودم ..."
دقیقا این همه دختر چرا باید به من گیر بده،میگه تو همونی هستی که من میخوام حتی به مامانشم گفته،دوستشم ...



ببین خواهرانه نصیحتت میکنم. منم بخدا توو مجازی یه پسری ول کنم نبود  با هر خطی مسدود میکردم با یه خط دیگه میومد  انقدر قسم میخورد که عاشقمه  مرگ همه عزیزاش قسم میخورد که عاشقمه منم کم کم داشت باورم میشد اخه یکسال همینطور پیگیرم بود بعد   آمارش در آوردم  دیدم چه آدم آشغالیه آشنا هم بود  زن و بچه داشت  الان که من عقدم هنوزم  یه چندباری. توو روبیکا بهم پیام داد جوابش نداده بلاکش کردم     من با شوهرم که توو دنیای واقعی همو دیدیم   و ازدواج کردیم مشکل داریم چه برسه با آدمی که هیچ شناختی ازش نداری  ازدواج کنی خیلی به مشکل بر میخوری 

در حسرت تپل شدن🥺
ببین عاشق شدن که نیست ولی خب ممکنه کششی داشته باشه یا خوشش بیاد . فلسفش اینه خلیا تو رابطه لانگ ...

من اصلا از هیچ کس خوشم نمیاد راستش😅

اما خب یه مورد دیگه بود یه مشاور داشتم نمیدونم اواخر چرا اصرار داشت بخاطرش درس بخونم،هرچی پیش میرف لحنش آروم تر و تحریک کننده تر میشد،هرچی خواستم فکرای بی مورد نکنم نتونستم

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
ببین خواهرانه نصیحتت میکنم. منم بخدا توو مجازی یه پسری ول کنم نبود  با هر خطی مسدود میکردم با ی ...

ممنون،منم همین فکرو می کنم🙂

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
من اصلا از هیچ کس خوشم نمیاد راستش😅 اما خب یه مورد دیگه بود یه مشاور داشتم نمیدونم اواخر چرا اصرار ...

این آقا پسر بیخیالش شو وقتی ذره ای حس بهش نداری 


به اون مشاور جذب شدی

               " از آن ها که تسلایشان می دادم                 ‌‌‌‌‌                                غمگین تر بودم ..."

[QUOTE=284841877]بذار یه مدت بگذره بعد با یه اکانت فیک برو اگه مخش زده نشد من خررررم 😑[/QUOTبلا نسبت شما😂

ولی واقعا کی حال داره با این آدما صحبت کنه؟

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز