دوستم سه ساله با یکی ازدواج کرده خیلی خوشبخت بودن و اقایی هم که باهاش ازدواج کرد پزشک بود از لحاظ مالی هم وضع خیلی خوبی داشت خوشتیپ خوش هیکلم بود خلاصه که خیلی هم باهم جور بودن و خوشبخت بودن حالا دوماه پیش شوهرش گفته می خواهم 1میلیارد به برادرم قرض بدم اینم مخالفت کرده و خلاصه دعواشون شده و دوستمو کتک زده دوستمم بختطر تهدید کردنش رفت شکایت کردو گفت مهریمو میزارم اجرا و رفت خونه پدرش حالا یکبارم شوهرش رفته بود دنبالش منم گفتم کشش نده ولی این باز گفته بود به چه حقی کتکم زدیو باهاش نرفته بود حالا شوهرشم گفته باشه منم میخواعم جدا شم ولی این گفته تو این اوضاع کلی سرمایتو باید بدی بخای مهرمو بدی اونم عکس فرستاده که تو گاو صندوقش تو محل کار قبل از اینکه ازدواج کنن 500 تا سکه اینو گرفته بوده داشته گفته میدم بهت حالا اینم پشیمونه هر چی اصرار میکنه شوهرش قبول نمیکنه الان فقط کارش شده گریه میگه الکی زندگیمو بهم زدم خونه ی چندین میلیاردی و ماشین زندگی همرو از دست میده داره
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
دوستت خیلی بی عقل عزیزم هنوز نمیدونه تو ی سری مسائل مردا نباید دخالت کنی بعدش هم به غریبه پول نمیداد که داداشش بوده در ضمن مردا از این که بری خونه بابات بیزارن خط قرمز ن اینه منم جای پسره بودم طلاقش میدادم ولی با حیله که هیچی به دختره نرسه
بهش گفتم ولی میگه من خوشبخت بودم و با پانزده میلیارد نمیتونم حتی اپارتمان پنجاه متری هم نزدیک محل قبلی زندگیم بگیرم بهش گفتم طمع خودت بوده ولی ترسیدم ازم برنجه ادامه ندادم