دیشب بخاطر شب قدر، از کل خوابگاه، ۲٠ نفرمون رفتیم نمازخونه که دعای جوشن کبیر بخونیم
تا ساعت یک طول کشید
بعد یهو سرپرست اومد گفت 😶
چرا تا این ساعت بیدارین؟! شب قدر باشه و فلان
شما باید ساعت ۱۱ بخوابید 😂😐 نه اینکه تا الان بشینید دعا و نماز بخونید
بعد اسم هممونو پرسید و بهمون یه منفی داد
اعتراض کردیم که چرا منفی میدی؟!
گفت چون تا این ساعت تو نمازخونه بودید
بعد من دنبال هفت نفر میگردم که تو حیاط نشسته بودن و میخندیدن 😐 مطمعنم شما هم جزوشون بودید
ما هم گفتیم میتونید از دوربینا چک کنید
خلاصه هر چی باهاش صحبت کردیم، اصلا انگار نمیفهمید که نمیفهمید
همینکه رسیدم اتاقم و بعدش یسر رفتم سرویس
یهو صدای سرپرست رو شنیدم
تلویزیون رو زیااااد کرده بود 😶
با صدای بلند هم داد میزد الهییییی العفوووو الهیییییی العفووووو
شما بودید با این سرپرست چیکار میکردید؟! 😅😶