اول ازهمه لطفا وقت بذارید ازاوندخواهش میکنم بخونید همه رو ومنو مثل خواهر یادختر خودتون راهنمایب کنیدتوروخدا قضاوتم نکنید واینم نگین چیشو دوست داری خودمم نمیدونم برای همین اومدم ازشما ها کمک بگیرم اونایی که عاشق شدن مبدونن چی میگم هرچی هم میگم دروغ نمیگم اینجا یه سایته که کسی منم نمیشناسه لزومی نداره خودمو واسه کسی ثابت کنم ...یه دختر ۲۰ساله هستم شوهرم۲۹سالشه ۴ساله ازدواج کردم شوهرم به شدتتتتتت به شدتتتت شکاک بددل مامانی چند نمونه خیلی کم میگم مثلا بجز خونه ی مامانم اونم هفته ای دوبار که اونم با دعوا بخدا هیبچووو جایی منو نمیبره هیچچچ فامیلی و..شماره هیچ کدوم از دوستام ندارم بیرون رفتن اصلا نمیزاره حتی با مامانم خودشم منو هیچ جا نمیبره مثلا باشگاه استخر رستوران و.....همیشه توخونه ام دست بزنم داره تا حالا .۵..۶,بارمنو زده حالا نمیگم کتک اونجوری ولی زده دیگه دوبارخیانت کرده خرجیمو اصلا نمیده اصلا بهم محبت وتوجه نداره هیچ وقت بهم محبت نکرده هیچ وقتتت خیلییی خیلییی مامانیه هرحرفی مامانش بهم بگه حتی بهم گفته هرزه چندبن بار بازم میگه حق نداری هیچی بگی باید بری بالا کاراشم بکنی ب شدت دهن بینه اصلا بهم اعتماد نداره بااینکه توگذشته کاری نکردم دشمن مامان بابامه به مرگ مامانم تواین چندسال کوچیکترین بی احترامی نکردن بهش مامان بابام ولی انقد ازمامان بابام بدش میاد بعددروغ چرا منم چون اینجوریه ازلجش خیلی وقتا نمیرم بالا مثلا سه روز چهارروز یا شده هفته ای هم نرم وبرای مادرش کارهای خونه انجام نمیدم والبته نه فقط بگم ازلج شوهرم نه مادرش خیلییییی خیلییی تحقیرمدمیکنه خدا شاهده حرفایی میزنه روم نمیشه بگم حالا همه اینا ل کنار چندبار شده تودعوا بهم گفته من هیچ خوشی ازتوندیدم همیشه میگه اینو ندارم اونو ندارم همیشع بامامانم بحث داری و....بخدا تاحالا هیچ وقت هم بی احترامی نکردم به مامانش تنها کاری که کردم گریه بوده یا وقتی خیلی بهم فشار اومده کفتم به شوهرم که مامانت اینارومبگه بعد بخدا راست میگه من میگم این واون ندارم ولی خداشاهده برای چیزای خیلی خبلی ضروری..یا تودعوا دوبارگفته من ازترس ابروم تورونگه داشتم که مردم نگن زن طلاق میدن اینا (اخه داداشاش زن طلاق دادن ۴تا) الان مشکلداصلی اینه باوجود اینهمه بی احترامب وتحقیرو.....بازم من خر دوستش دارم بازم دلم ازش کنده نمیشه توروخدا توروخدا کمکم کنین چیکارکنم من خراحمق نفهم دوستش نداشته باشم دارم میمیرم کارم شده گریه زاری😭😭😭😭😭ممنونم که وقت گذاشتینن
ببخشید طولانی بود نخوندم
ولی عاشق شدم
تا وقتی تو خونه مادرشوهرت باشی وضعیتت همینه .
عزیزدلم همه چیز دوست داشتن نیست یه موقع هایی باید از هرچیزی که عاشقشی دل بکنی و براش عذا داری کنی 🥺
به جوونیت رحم کن پیر میشی تو این زندگی
بمیرم برات.تو هم مثل من عاشق زندانبانت شدی
عزیزم شما باید بری مشاوره وابستگی غلط داری عزت نفس نداری خودت ارزشمند نمیدونی از همه بدتر انگار مهر طلبی بقیه راضی باشند اما شما له بشی این اسمش عشق نیست وابستگی ناسالم
شاید دیر شده باشه ،ولی سیاست به خرج بده،کاراش توجیه نداره ولی اگه زرنگ لاشی قابل تغییره،
اینجوری که میگی مشکلاتش یکیی دوتا نیست مشاوره لازمه،سنت کمه وابسته ای اسم این دوست داشتن نیست،اصلاااا بچه دار نشو.
این حرفا رو کسی داره بهت میزنه که توی ۱۵ سالگی عاشق شده الانم بعد از هشت سال زندگی هنوز عاشقه زندگی پستی بلندی زیاد داره ولی این چیزایی که داری تعریف می‌کنی قابلیت ادامه ی زندگی نداره قشنگ دور از جونت شدی یه مرده متحرک
ببین عزیزم درسته عاشقی ولی عقل و شعور که داری انقد اذیتت میکنه چرا پاش وایسادی حداقل یه بار قهر کن برو دادگاه شاید بهتر شد همینجوری نشستی که چه فرجی بشه تو زندگیت مثلا؟؟
چقدروحشتناک💔
به خدا دیونه ای دختر شوهرت یه بیمار روانیه
سابقه ی خونواده شم که ماشاالله درخشانه چهار طلاق تو یه خونواده نشونه ی خیلی بزرگیه
خب اون داره خیلی واضح میگه دوستت ندارم. میگه تو فقط کلفت مادرمی. حتما خودت هم خودت رو با ارزش نمی دونی که همچین شخصی رو دوس داری. طلاقم که نمیگیری.پس ما خودمونو خسته نکنیم راه حل بگیم. برای اینکه بتونی همچین مردی رو تحمل کنی دوسش داشته باشی بهتره چون تو طلاق بگیر نیستی.
بهتره با یک مشاوره صحبت کنی میتونی مجازی حلش کنی اینطوری ی راهنمایی کامل میشی
