دوروزه پ ر ی و د م تموم شده
شوهرم توقع ر ا ب ط ه داره خوب
خواهر شوهرم اومد خونمون بعد پیله کرد که بیا بریم دور بزنیم ساناز رو هم برسونیم خونه سون
شب کار دارم
منم گفتم باشه حالا این خواهر شوهرم میخواست بره آماده بودیم سوار ماشین شدیم که بریم یه هو گفت وااااای کارت ملی و شناسنامه نامه م نیستن
گشتیم نبودن
گفت شما برید من باید بگردم
خوب من سوار شدم و گفتم بریم شوهرم گفت ساناز چی گفتم اون نمیاد یه چند مین خیره شد میگم برووو داد زد مقصر تویی نشستی باهاش حرف زدی اونم نیومده میگم شناسنامه ش گم شده خوب باید پیدا سه چرا غیر منطقی حرف میزنی میگه مقصر تویی با ناخنس صورتمو زد اون طرف و یه جوری از تو کوچه با دنده عقب برگشت سمت خونه همه فهمیدن
بخاطر به رابطه همچین کرد
مگه من مقصرم؟
خواهرش مقصره
گفتم به خواهر شوهرم قضیه رو
الان رفتم تو اتاق میگه برو گامسو با صورت سیاهت
صبح تا ظهر میخوابی و خونه ت بو میکنه
چرت پرت گفت بهم پیش خواهرش
ناراحتم
آخرش تاپییکم اولی منم مال خودشه
خودش ثبت نام کرده و تاپیک زده من فهمیدم اومدم
دارم روانی میشم
بخاطر یه رابطه ارزش داره؟
مگه من مقصرم
کاش زن نبودم
زن زاده نشده بودم