داستان از این قراره ک من یه دایی دارم با این ۶۰ سال سن داره اما فوق العاده آدم کثیف و نجسیه، ب تمام دخترای قائل حتی دخترای خواهرش ، خواهراش ، بچه های خودش ، آدمای غریبه ، دست درازی کرده ، دست درازی ک میگم در حد اینکه میاد ب اندام های خصوصیشون دست میزنه یا حرفای جن،،سی بد میزنه ب دخترا ، یا میاد محکم بغلشون میکنه ، نزدیک ۴۰ ساله ک کارش همینه ، ب دختر خالم ک حتی شوهر هم داره ی بار دست درازی کزده ، توی این چهل سال هر کس این اتفاق براش افتاده هیچی نگفته به روی اولش نیاورده و رفت و آمد رو حفظ کرده ب خاطر ابروش ، اینم داییمم ی جوری رفتار میکنه همه فکر میکنه آدم خوب و مومن و خدا ترسی هست ، تا اینکه حدودا دو سال پیش ی بار اومده بوده خونه ما ، مامانم اینا خونه نبودن ، نشستم بوده پیش خواهرم شروع کردن با حرف زدن ، از رابطه جن،،سیش با زنش کامللللل بدون سانسور ب خواهر ۱۶ ساله من گفته ، دست زده بوده ب رون و گردنش ، با کلی حرکت های دیگه، آخرم گقته دایی ب مامانت اینا نگی ها ،
اگه هستین ادامشو بگم
