خستم کردن دیگه بابام هر وقت میاد بیرون با لباسای شلخته. و کصشر میاد هرچیم میگم گوش نمیکنه همش آبروم میره مامانم همینجوریه
از خونمون متنفرم همش دارن دعوا میکنن
ی کافه رفتم هزاربار زنگ زد آبروم رفت
همش بلدن آبرومو ببرن خسته شدم.از این زندگی
کاش تموم میشدم منم آدمم خوب
چرا زندگی باید با من اینجوری تا کنه ؟!
دلم ی بغل میخاد ک توش گریه کنم:)