اینقد دلم می خواد خونم روستا باشهو بزرگ باشه باغچه داشتههمسایه باشه سبزی بکارم ..چیه تمان عمر توی اپارتمان انگا قفس هستن
خب برو ی روستا
الان نه اما بعد بازنشستگی دوست دارم
مننننن. از شهر بیزارم تو تهران دارم خفه میشم. اصلا هم از امکانات شهرنشینی استفاده نمیکنم 🥲
من دوست دارم مخصوصا شمال
من میتونستم داشته باشم. یه خاستگار داشتم خونش روستا بود.
داداشم نزاشت.
کاش میزاشت سروسامون بگیرم.
روستا در سوئیس 😁 مثل هایدی
عذاب وجدان میگیرم میگم اما من تو شمال یکی از روستاهاشم
روستاهای شمال آره باحاله
دورمون شلوغ باشه و گرنه روستا تک و تنها حیلی سخته تحملش
اینا ظاهر قضیه اس که قشنگ هم هست ولی چون به زندگی شهر عادت داری بعدا برات سخت میشه.البته که هزاران قشنگی داره.
ما تو روستای پدرم یه خونه خریدیم و تابستونا میریم.درخت البالو داره.تابستونا که همش درگیر چیدن و روبه راه کردن البالو ها هستیم.البته خداروشکر چون واقعا نعمت زیباییه.
ولی خب زندگی روستایی گرد وخاک داره‌با اینکه خونمون تمام امکاناتو داره ولی بازم اذیت میشیم گاهی.
خب به هر حال تفاوت فرهنگی هم هست دیگه.نه که ما خوب باشیما نه.بلکه فقط متفاوته.
من...و ارزومه زندگی شهری رو ترک کنم
اگه دوس داری ی عکس از ویو بدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
