تو عروسی دیده بودنم ماعم امروز خونه بودیم بعد از ظهر زنگ زد گف میای بیام دنبالت من اصرار کردم گفتم نه مریضم اینا گف نه میام اومد منم تیب سفید کرم زده بودم بعد رفتیم ویلاشون بعد عمش اینا اومدن مشروب اینا خوردیم خانواده ی پایه این یکم کمک کردم ظرفاروشستم البته سرم گیج میرف ی لیوانم شکوندم😂ینی خود به خود ترک خورد خانوادش خوش برخورد بودن همشون اخرسرم نشستم پیش مامان بزرگش از بیرون اومد عین شوهرا اومد نشست پیشم😂