از من که گذشت
کاش یه نفر عبرت بگیره از زندگی من
من هیچی کم نداشتم خریت کردم زندگیمو سوزوندم
کاش میشد زمان به عقب برگرده
چه شانسایی داشتم چه موقعیتی میتونستم الان داشته باشم
چه آرامشی میتونستم داشته باشم با کسی که با عقل و معیار و شناخت واقعی انتخابش کرده بودم
اما حالا چی
نه آرامش نه تفاهم نه خوشی نه حرف مشترک هدف مشترک ... هیچی هیچی
فقط با یه بچه شیرخوار پام گیره وگرنه لحظه ای نمیموندم