جریان از این قراره که دختره به فامیل خیلی دورست که ۱۰پیشکه مجرد بود مسافرت می ن خونه اونا نمیرم اهل کجاس که اندازه ۲روز راه بوده اونجا وقتی با من دوست بود تو حال با اون دختره به من خیانت میکنه
میگذرع بعد از -۳بدر که میاد شهر خودمون با اون دختره کات میکنه البته بعد اینکه من میفهمم
بعد از ۱۰سال اونا اومدن مهمون خونه مادر شوهرم دیشب به من گفت اسم مامان دختره
گفت فقط اون اومده
گفتم چه عجیب مستقل این همه راه اومده آخر شب مادر شوهر وسایل لازم داشت برا مهمون شهرم خیلی ریخت پاش کرد رفت چند تا پیتزا خرید میوه و ابجو اینا رفتیم داخل احوال درسی فلان زیاد نموندیم اومدیم بیرون گفتم اخه گفتی تنها اومده پس فلانی کی بود پیشش. اسم. همون دختره و گفت
بچه ها عکس العمل ام چی باشه
میگم به من گفتی تنها اومده گفت من نمیدونستم
بعد حالا نمیدونست برا دادن وسایلت من از ماشین پیدا میشم میرم خونهمادر شوهرم
چیکار کنم الان جی بگم عکسالعملم چی باشه
بعد یه اخلاقی داره وقتی یه کار اشتباهی میکنه خیلی قربون صدقه ام میره که الانم بد جور میره
☹️🥺اعصابم خورده