موقع بحث و دعوا، حتی اگه مقصر موضوع دعوا خودش باشه، از ناراحتی و گریه ی من عصبی میشه و میگه ول کن بیخشید.
منم بسته به موضوع بحثمون(که تو مورد آخر ۱۰۰ مقصر بود و ابرومو برد) شاید نتونم همون لحظه آروم شم و حرف میزنم و گریه میکنم
ادامه ی این کارم باعث میشه که عصبی تر بشه و دیگه بیاد سمتم در حدی که دستم یا صورتمو یا گلومو فشار بده
از ابعاد دیگه بخوام بگم هیچ مشکلی نداره و واقعا دوسش دارم
اما چون چندین بار این حرکتش تکرار شده دیگه دارم احساس حقارت میکنم از بودن درکنارش با اینکه بی نهایت خوبی داره
یک بار هم رفتم کلانتری گزارش دادم مامور اونجا ازش تعهد گرفت ولی بازم تکرار شد
الان دوباره بعد سه روز اومده عذرخواهی و بغل و شرمندگی. منم گفتم دیگه هیچی ازت نمیدونم و نمیفهمم.
نمیدونم چیکار کنم زندگیمو دوست دارم ولی میترسم بدتر شه به مرور زمان.
اگه موندن حماقته بهم بگین