2777
2789
عنوان

وقتی باردار بودم شوهرم منو ترک کرد خیلی چیزا عقده شد تو دلم

| مشاهده متن کامل بحث + 4641 بازدید | 107 پست

عنوان رو دیدم یاد یه کاربری افتادم ایشون بچه دوم رو داشته زایمان میکرده شوهره میره ترکش میکنه دو تا بچه رو بزرگ کرده بود الان یکی از بچه ها فکر کنم ۴ ساله اون یکی ۱۱ ساله باشن 

هست توی سایت 

واقعا ادمیت توی بعضی اقایون مُرده


به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ما زنها نیازی به بقل و‌محبت نداریم اینا رو اشتباه فهمیدیم خودمونو ضعیف نشون‌میدیم دم خانواده ات گرم ...

واقعا دم خانوادم گرم یه خانواده از پدر مادر خواهر بگیر تا دایی و خاله همه پشتم بودم نداشتن ذره ای احساس تنهایی کنم یکی با محبت کردن یکی با کارارو پیش بردن ولی اونی که باید بود نبودش ولی گور باباش بهتر که نبود 


مطمئن باش همینکه تونستی از همچین موجود پستی جدا بشی نعمت خ بزرگی بوده ولی میفهمم چی میگی بعضی چیزا ...

خیلی قشنگ بود حرفات عزیزم 

امیدوارم خدا همیشه همراهم باشه هوامو داشته باشه

واقعا دم خانوادم گرم یه خانواده از پدر مادر خواهر بگیر تا دایی و خاله همه پشتم بودم نداشتن ذره ای اح ...

دخترت پیش خودت میمونه ؟

نخندین بهم هاااااا،این چهارمین باره که عضو شدم،،،،خنگم خودتونید خب من چمیدونم ۶-۷ سال پیش رمزم چی بوده ، تازه پارسالی رو هم یادم نمیاد 
من فکر میکردم چنین آدمی اینقدر منفوره که حتی دیگه نخوای خاطراتش بیاد تو ذهنت تو حسرت آغوشش رو میخوری ...

من تو شرایط عادی نبودم بچش تو شکمم بود نمی‌دونم مادر شدی یا نه ولی واقعا یه خانم باردار تو شرایط عادی نیست خیلی حساس میشه من با اون حال همش تو دادگاه بود صبح که بیرون میرفتم هر رووووز تا سه ظهر میومدم خونه بچم بالای شکمم جمع شده بود تا دراز می‌کشیدم اونم خودشو راحت میکرد خیلی اذیت کننده بود 

مادر و خواهرش اگه سنم بالا بود خودم نگهش میداشتم اصلا نمی‌دادم بهشون ولی خودمم 22 سالمه 

خوش، بحالت عقل داشتی فرار کردی کلی فرصت خوب به امیدخدا تو راه داری شوهری که مهربان باشه اصیل باشه ان شالله قسمتت بشه

من چی بگم شوهر یخ بی احساس و سرد بدون رابطه نصیبم شده 

افسردگی داره انگار همش دنبال مقصر می گرده هی زیر لب غر می زنه

از همه متنفره 

من ترسیدم طلاق بگیرم چون خانواده حامی نداستم

پدر و برادرام وحشی و نامرد بودند 

زنده به گور شدم الان ۴۰و خردی سالمه

امید به شروع دوباره ندارم

یاهویامن لاهو الاهو✨🌸🍃سرکوه بلند فریاد کردم،علی شیرخدا را یادکردم،علی شیرخدا_یاشاه مردان،دل ناشاد مارا شادگردان.علی شیرخدا دردم دواکن.مناجات مرا پیش خداکن.قرآن همه اش یک یاعلی است.🪴إرحَمْ عَبْدِکَ ضَعیفْ🙏🏻✅امام صادق علیه السلام فرمودند:اگر کسی دو تا کلمه بگه . السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک و رحمة الله و برکاته ، 20 حج تو نامه عملش نوشته میشه.🍃🌸 چندساله منتظرم منتظر آمدن یه کوچولوی سالم و صالح که دل من و همسرم شاد بشه🥲  برای حاجتم یک صلوات می فرستید؟  ❤😍 اگر محبت کردیو و فرستادید خبرم کنید که منم ۳ تا براتون صلوات بفرستم🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🪴🪴یاضامن آهو یا امام رضا ع عاشقتم❤❤❤
وای خواهرم هم پارسال همچنين روری بچه شو بدنیا آورد از یه خانواده سطح بالا با یه مرد سطح پایین و توهم ...

وااای یا خدااااا😬


یعنی به شما تجاوز کرد ؟!؟!؟ هیچی نگفتی ؟


خواهرت چی میخواد از این عوضی ولش نمیکنه ؟

نخندین بهم هاااااا،این چهارمین باره که عضو شدم،،،،خنگم خودتونید خب من چمیدونم ۶-۷ سال پیش رمزم چی بوده ، تازه پارسالی رو هم یادم نمیاد 
خیلی قشنگ بود حرفات عزیزم  امیدوارم خدا همیشه همراهم باشه هوامو داشته باشه

قربونت برم

خدا ک همیشه هوامونو و داره

فقط بعضی کارای خدارو ما درک نمی‌کنیم و اذیت میشیم

منم خودم خ وقتا به خدا شکایت کردم ولی مطمئنم فقط خودش هوامونو از همه بیشتر داره

با دل شکسته ت بچه شیر میدی برای منم دعا کن😘😘

وای خدا ازش نگذره زن حامله واقعا ب بودن همسر کنارش نیاز داره مخصوصا موقع زایمان انشالله مشکلاتت حل ب ...

خیلی بهش احتیاج داشتم اون موقع باید کنارم بود 

من توی همه سختی های زندگی بی پولی گرفتاری کنارش بودم ولی روزایی که بهش بیشتر از هر چیزی احتیاج داشتم نبود 

من هر روز حاملگیم رو تو دادگاه بودم هفت هشت ساعت بیرون از خونه وقتی میومدم بچم بالای شکمم جمع شده بود 

یکی از اقوام ما سن کم ازدواج کرد تو ۲۲سالگی دو تا دخترشو داد به شوهرش و طلاق گرفت. فکر کنم ۱۷سالگی بچه اولشو آورد. مادر شوهرش بهش میگفته دختر زا، شوهرشم خسیس بوده و بد اخلاق.

برگشت خونه باباش بعد از دو سه سال با یه پسر مجرد صیغه شد ولی به همه گفت عقدن ، خانواده پسره راضی نبودن بعد از یکی دو سال صیغه تبدیل به عقد شد ولی همچنان خانواده پسر راضی نیستن، ولی شوهرش دوستش داره خیلی ام خوشتیپه شوهره. الانم دو تا دختر دیگه داره از این شوهرش

وای خواهرم هم پارسال همچنين روری بچه شو بدنیا آورد از یه خانواده سطح بالا با یه مرد سطح پایین و توهم ...

متایفم عزیزم امیدوارم بهترین ها اتفاق بیوفته برای خواهرت 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز