اینکه حس خوبی نداشته‌باشید ،یا از بچه ها حس خوبی نگیرین
من مدرسه مو دوست نداسنم ازس متنفر بودم ولی با ابن حال باید میرفتم چون مامانم زورم میکرد
من تو دانشکدم اینجوریم
من :)
منننننن
هر روز مدرسه واسم عذاب بود عذاب وایی الآنم یادم میاد حالم بد میشه
من جدیدا به دانشگاه این حسو پیدا کردم ، اولش خوب بود ولی الان حوصله ندارم برم ، البته عاشق رشتمم
وحشتناک ترین دوران.دوران مدرسم بود الانم خواب ترسناک میخوام ببینم خواب میبینم امتحان دارم و جا موندم یا بلد نیستم
من تغییر مدرسه دادم نزدیک دی ماه،یه ضربه وحشتناک به درسم خورد،بخاطر لجبازی مدیر سر اینکه اون اوایل که مدارس باز شد اعتراضات شروع شده بود و من یه ادم به شدت تعصبی بودم یه خانم مذهبی هم اومده بود توی کلاس و مدام بد میگفت از کسایی که فوت شده بودن،من ادمیم که نمیتونم سکوت کنم و اونقدر قشنگ و بزرگونه نسبت به سنم حرف میزنم( به گفته دیگران) و اونقدر حالیم بود که اون خانم بهش برخورد و تهدیدم میکردن که منو لو میدن،من واقعا ترسی نداشتم و ادامه دادم،شعار نویسی و... تهشم مدرسمو عوض کردن،مدرسه جدید،بچه هاش عتیقن واقعا نمیدونم چجور بگم که یه جورین ...
مننن از دم درمیرفتم تو تاخود کلاس ازمدیر وناظمومعاون وبچه هاومعلما وکل کلاس بدم میومد بی دلیلم نبود کلامدرسه مزخرفی بود شکرک تموم شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
