اگه کسی خودکشی کنه

ادعام نمیشه بدبخترین ادم رو زمینم . اما اگه تاپیک قبلیمم میخوندی اینو نمیگفتی . این عذاب از بچگی ولم نمیکنه

من تا الان تو این دوسال دوتا از عزیزام مردن . اگه مامانم خودشو بکشه دیگه چه غلطی میتونم کنم . استرس اینکه اگ خودشو کشت عذاب میکشه . اگه بمیره دیوونم میکنه . استرس کتک کاریاشون که بلا سرشون نیاد . استرس اینکه اگ مامانم خودشو کشت با بابام چیکار کنم که هم مقصره هم گناه داره اونم عذاب کشیده . استرس زندگیم که دیگه هیچ انگیزه ای برام نمونده . شدم یه ادم ترسو که عین کنه چسبیده به مامان باباش که بلا سرشون نیاد . اگه طوریشون شه خودم چه گوهی بخورم . ادم تا جای کسی نباشه نمیتونه درکش کنه . من از بچگی قرص اعصاب میخورم که از استرس تشنج نکنم

خود مامانم بهم گفت برو بمیر . بینیمو تازه دو ماهه عمل کردم خودمو زدم عین خیالشم نبود با وجود اینکه اینهمه میگف دوسم داره . تو خودخواهی اول از همه خودشه بعد بقیه . خودش دوبار خودکشی کرده رحمش به من نیومده . باز من دلم نمیاد طوریم شه که اونا عذاب بکشن

دعا کن روحیم درست شه که با مماغمم حال کنم

دیگه نمیخوام تو دعواهاشون خودمو ضجر بدم . این همه سال دخالت کردم فقط دیوونم کردن . زندگیمو میکنم اما حواسمم هست موقع کتک طوریشون نشه یا مامانم خودکشی نکنه . استرسشو میکشم ولی چاره چیه . نمیدونم شاید تهش طلاق بگیرن و همه چیز تغییر کنه اونطوری جفتشونو با ارامش خواهم داشت . شاید برا هممون بهتر باشه

دیگه نمیخوام تو دعواهاشون خودمو ضجر بدم . این همه سال دخالت کردم فقط دیوونم کردن . زندگیمو میکنم اما حواسمم هست موقع کتک طوریشون نشه یا مامانم خودکشی نکنه . استرسشو میکشم ولی چاره چیه . نمیدونم شاید تهش طلاق بگیرن و همه چیز تغییر کنه اونطوری جفتشونو با ارامش خواهم داشت . شاید برا هممون بهتر باشه
ولی از این میسوزم مامانم که اینهمه ادعای دوست داشتنمو داره
حاضره واسه خودخواهی خودش ، خودشو بکشه ؟ منو از اینی که هستم دیوونه تر کنه ؟
نمیگم گناه نداره . نه خیلی اذیت شده هم اون هم بابام
حق هیچکدوم ما این نیس
اما رحم نمیکنن به زندگیشون