رمان

خب من نمیدونم چ سبکی میخونی اما خودم کتاب زیاد میخونم علاقهوی زیادی ب کتاب های بزرگ دارم فعلا دارم چهار اثر از فلورانس اسکاولشین رو میخونم وحشت ناک عالیه خیلی خوبه بت پیشنهاد میکنم‌حتماً 

ما چگونه ما شدیم صادق زیباکلام
لایه های بیابانی محمود دولت آبادی
 من پیش از تو جوجو مویز
 دیوانه بازی کریستین بوبن
شاهزاده و گدا مارک تواین
مردان مریخی زنان ونوسی جان گری
خطای ستارگان بخت ما جان گری
ماجراهای هاکالبری فین مارک مارک تواین
اتحادیه ابلهان جان کندی
ابروی از دست رفته کاترین بلوم
تابوت های دست ساز ترومن کاپوتی
دختری با هفت اسم از کره شمالی هیئون سئو لی
سفرنامه گالیور جاناتان سویفت
تولستوی و مبل بنفش نینا سنکویچ
والدین سمی سوزان فوروارد
سلیما ریلیون آرآر تالیکن  ارباب حلقه هاس
پس از تو جوجو مویز دوجلدش هم خوبه

اینا همه قشنگ ان خودم همه شون رو خوندم اما اگر سبکی ک من بخونم رو می‌پسندی هااا حالا بگو ج سبکی میخوای تا من راهنمایت کنم

اهااااااا پس دنبال این سبک ها هستی چنددسالته ؟

خب من بهت ازدواج اجباری روبت پیشنهاد میدم

ارثیه ی مادر بزرگ ‌اگر‌تلگرام داری میتونم برات پی دی اف هاشون رو بفرستم دیگه رمان های این سبکی کم خوندم چون با مزاجم نمیخونن ولی عشق علی و نینو عالیه عالی راجب ی پسر پول دار اقازاده اس ک مسلمون هستن و مدرش از چهره های برجسته ی اسلام و دختری مسیحی 

بالاخره یه روز از شغلم استعفا میدم و میرم تو کتابفروشی کار می‌کنم😖😞😅

من توی دنیای موازی یه کتابفروشی تو پاریس دارم.
اونجا همراه دوستام هرروز در مورد کتابای جدید حرف
 می‌زنیم. عصر که می‌شه قهوه و کروسان می‌خوریم.
و شب بعد از این‌که در کتابفروشی رو بستم، با
دوچرخه‌م تا آپارتمانم رکاب می‌زنم تا برم پیش
 گربه خاکستری‌م که توی خونه منتظرمه

ولی من همه رو پول دادم کتاب هاشو خریدم 😅اگر پولی ک روی کتاب دادم رو جمع میکردم الان از زن های سرمایه دار دنیا بودم بی شک

ارثیه مامان بزرگ‌ رو بهت پیشنهاد میکنم پی دی افش رو دارم ک ی دختره بای مرد بزرگتر از خودش با کلی بدبختی ک کنار بیان بهم ازدواج میکنن اول از هم دیگه خوششون نمیومد 😂رمان جوان پسندانه ای هستش خیلی خوبه

 البته اگه دمبال صحنه ها😈 نباشی میتونم بت بازم معرفی کنم در رابطه با اسکاولسشن حتماً بخونش چون عالیه

نمیتونم معتاد شدم
من مهاجرت کردم اینجا فارسی زبون خیلی کم هست اون هایی هم ک هستن کار دارن یعنی زیاد معاشرت نمیتونیم بکنیم تو توی کل ابوظبی ی کتاب فروشی فارسی هست ک یک مرد افغانستانی صاحب اونجاست کتاب هارو از ایران و افغانستان میاره اونجا واسه فارسی زبون ها من دیگه انقدر معتاد شدم در طول روز ب ساعت نگاه میکنم ک ساعت پنج بشه من برم کتاب فروشی اونجا چایی بخورم تو استکان کمر باریک و اون برام از خاطرات دوران جنگو بچگیش بگه انقدر  از اون کتاب خریدم ک میگه اخر سر کتابام تموم میشه و من میام از تو کتاب میگرم اون الان اینجا نیست و رفته پیش مادرش از روز عید رفته من انقدر تنها شدم ک دارم افسردگی میگیرم

سلام ب روی ماهت گلم 🧡😊

عیدت مبارک عزیزم 😘

طاعات و عباداتت قبول درگاه حق 🥰

ب خوبیت دلبرم ،چطوری ؟

اره عربستان زندگی‌میکنم