دیروز تو عروسی بودیم پسر فامیلمون اومد نشست منم داشتم میرقصیدم رفتم نشستم روبه روم بود زل زده بود بهم هرجا میرفتم یا به دوستاش اشاره میداد یا خودش نگاه میکرد بعدش پسر یکی دیگه از فامیلامون بعد شام اومد پیش خانوادش نشست نگام کرد به خواهرش گفت این کیه یه لحظه لب خوانی کردم خخخ بعدش نمیدونم چی در گوش مادر و دختر عمش گفت بعداز اون همش رفته بود تو چشم من به نظرتون احتمال خواستگاری هست هرچند میدونم خودشم بخواد خانواده ها مخالفن