من دو تا داداش ۱۶ و ۱۸ ساله دارم که شدن بلای جون بابای بازنشسته من و مامانم که مشکل قلبی داره.
خواهرم دانشجو هستش امشب بهم گفت خوشبحالت توی این خونه نیستی😔
ساعت ۱ خواهرم تماس گرفت که این دوتا با بابا دعواشون شده و رفتن توی حیاط و داااااد میزنن که جلوی همسایه ها آبروی بابا رو ببرن😔
من امشب خواستم زودتر سحر کنم. با بچه هام از سر سفره بلند شدم و ماشین رو سوار شدم و رفتم خونه بابام.
سر اینکه داداشم (گواهینامه نداره) میگه من نمیخوام موقع رانندگی ، بابا همراهم باشه و کنارم بشینه، مامان و بابام رو تا حد سکته غصه داده بودن.
به بابام بی احترامی کرده بودن در حد...😔
واقعا نمیدونم باهاشون چیکار کنیم😔