نمیدونم چکار کنم
همسر پسر عمم
بنا به دلایلی زیاد با هم در اتباطیم
و رفتار زن پسر عمم خیلی آزارم میده
همیشه به صورت امری با من صحبت میکنه.
هرکاری که حوصلشو نداشته باشه میندازه رو من
همیشه هم تو تصمیمام دخالت میکنه
مثلا من حجاب و دوست دارم وقتی آستین لباسم کوتاه باشه ساق دست میپوشم مسخره میکنه یا میگه دربیار
یا مثلا اکه قرار باشه یه جا باشیم حتی برای جای خوابم هم تصمیم میگیره😐 نمونش اومدیم خونه بابا بزرگم رفته رخت خواب پهن میکنه نمیزاره من دست بزنم برای خودش یه جای خوب پهن کرده برای من زیر پاشون😐
و بهونشون اینه که زیاد تو خواب تکون میخورم
و تمام این کار هارو با لحن شوخ میگه
رو چاقی (زیاد چاق نیستم از نظر خودم نرمالم )من نظر میده
طرز لباس پوشیدن کلا همه چی
و طوری میگه که مثلا ناراحت نشم ولی واقعا رو دلم میمونه
اون روز هم شالمو مدل لبنانی بستم
بهم میگه چه عجب اینطوری پوشیدی
گفتم دیگه دوست داشتم
گفت ولی اصلاااا بهت نمیاد دیگه اینطوری نبند
خودش چادریه ها
ولی به چادری بودنم گیر میده
ایشون زن پسر عمه بزرگم هستن
و من عاشق پسر عمه کوچیکم
و از رفتار های پسر عمم هم فهمیدم که منو دوست داره
یه جورایی میتونه جاری آینده ام باشه
کلا ۳ یا ۴ سال از من بزرگتره
از یه طرف رابطه خیلی صمیمی با خانواده عمم داریم
و همچنین پسر عمه هام خیلی خوبن
خانومش هم واقعا کاری ندارم دختر خوبیه و کار های خوب میکنه و شوخ طبعه خیلی دوستش دارم
اما این رفتارها آزارم میده🥲 از یه طرف هم چیزی نمیگم میترسم کدورتی پیش بیاد کلا بلد نیستم حرف بزنم
تا یکم حرف بزنم مطمئنم مادرم میگه چرا اینطوری گفتی
یه جواب میخوام که هم محترمانه باشه که به کسی بر نخوره هم به شوخی باشه مثل خودش
لطفا_توهین_نکنید#
لطفا بعدش گزارش بزنید بترکه لطفاااا بلد نیستم چطوری