وااااای یاد یچیزی افتادددددم خیلیییی بده خیلی خیلی خیلی
تازه زایمان کرده بودم بچم نوزاد دوماهه بود خیلییییی گریه میکرد خونه پدرشوهرم بودم رفتم حموم اخرا حمومم سنگ پاکشیدم رو پاهامو بعد بچم زد زیر گریه سریه حوله پوشیدم اومدم تواتاق بچه روساکت کنم مادرشوهرم گفت چیه روپات؟؟ چرک بود😑😑😑😑😑گفتممم یادم رفتتتتتت اب بگیرم 
عاقااا اب شدم اب شدممم اب شدم  ازاون ماجرا دوسال میگزره