روز اول عید که شد کلا هسرم سر هیچی عصبی بود هر سازی زد رقصیدم تا شب،شب تا صبحش بیدار بود چون کل دیوار های خونه رو با وایتکس پاک کرده بود از سر درد خوابم نمیبرد شد فرداش چون دم صبح خوابیده بودم ساعت یک ظهر بیدار شدم گفتم بریم بیرون چون ماشین نداریم گفت با موتور بریم منم چون سیاتیکم عود کرده گفتم با مترو و اتوبوس بریم قبول نکرد گفتم خودم میرم یه دوری میزنم خفه شدم از این بوی خونه اونم قبل من پوشیدگفت میرم سرکار در صورتی که کارش تعطیل بود
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
نمیدونم همش میگه من دیوارو واسه تو با واینکس تمیز کردم خوشحال بشی خداوکلیلی صدبار گفتم من حساسیت دارم تنم همش کهیر شده میگفت غر میزنی فکر کنم سر این عصبی شد اخه من تنها راهی که به ذهنم رسبد این بود بریم بیرون از خونه بو کمتر بشه برگردیم
نمیدونم همش میگه من دیوارو واسه تو با واینکس تمیز کردم خوشحال بشی خداوکلیلی صدبار گفتم من حساسیت دار ...
ازاون بابت ک بخاطر خوشحال کردن شما رفته وقت گذاشته دیوار تمیز کرده نباید بی منتش میکردیو ازش تشکر میکردی ، الانم هیچکی ب اندازه خودت شوهرتو نمیشناسه و نمیدونه چی ب چیه هرطور خود صلاح میدونی و ب صلاح زندگیته همون کارو بکن
البته منم بهش گفتم حواست هست عین بابات داری حرف میزنی اخه من حای تو رابطه جنسی هم اسم الت تناسلی نمیارم ولی این مدام داد میزد و میگفت منم گفتم عین باباتی نمیخواستم زندگیم به اینجا بکشه که کشید میدونی چرا بابا بهت گفت ج....ه چون نتونسته بود باهام رابطه داشته باشه بعد دوباره شروع کرد بابلش اعتیاد داره سر هیچی این کلمه رو راجب من و خواهر و مادرم گفته بود هربار میسوزم یادش میوفتم بیشتر از اینکه اون لحظه به باباش حرفی نزد حای بعدش گفتم اینو گفتن چرا گفتن گفت نمیدونم لابد بودی!!!!