هفته ششم بارداری هستم دلم میخواست خونوادم رو سورپرایز کنم و شادی اونا رو ببینم چون آدم از فرداش باخبر نیست ولی همسرم فضولی کرد و به خونواده من و خودش گفت و من شادی واقعی رو تو چهره پدرمادرم ندیدم. حالا مشکل اصلی اینه که وقتی امروز به عمه و عموی همسرم زنگ زدیم دیدم اونا بهم تبریک میگن حالا نگو مادرشوهرم به خواهرشوهرم گفته اونم به همه خبر داده. من میخواستم به دوستام و خونواده درجه دو بعد غربالگری خبر بدم.عصابم خیلی خورده از خاله زنک بازی همسرم و فضولی خونوادش من گفتم به همشون که فعلا نمیخوام کسی بدونه
"کسی که بیش از حد فکر می کند، کسی است که بیش از حد هم عاشق می شود" و من این را احساس کردم 😍 وقتی جواب ریپلای رو نمیدم دلیلش اینه : 1) بی احترامی در کلام (افرادی که سلامت روان ندارند به دنبال بی احترامی به دیگرانند)، 2) خشم در کلام (امام علی (ع) : اوج سبک مغزی، خشونت است)، 3) مشهود بودن حسادت در گفتار (امام علی (ع) : آفرین بر حسادت، چه عدالت پیشه است، پیش از همه صاحب خود را می کشد)، 4) عدم درک درست از پاسخ من به استارتر (امام علی (ع) : از سخن گفتن با کسی که گفتارت را نمیفهمد بپرهیز که تو را به ستوه می آورد)، 5) برداشت من اینه که فرد به دنبال بحث و جنجاله (مارک تواین : هرگز با احمق ها بحث نکنید، آنها اول سطح شما را تا سطح خودشان پایین می کشند، بعد با تجربه یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند) و جمله آخر خطاب به کاربرانی که درباره کاربران دیگه تاپیک غیبت میزنن و کسانی که تو این تاپیک ها استارتر رو همراهی میکنن (امام علی (ع) : غیبت کردن آخرین تلاش افراد زبون و ناتوان است)
دقیقا به همسرم گفتم به کسی نگیم اما همون شب به پدر و مادرش خبر داد
خدای مهربونم خیلی خیلی دوست دارم ممنون برای تک تک معجزاتی که تو زندگیم میبینم. من یه زن سرحال و قوی هستم که تمام قد پای زندگیم ایستادم😍😍 تو من رو به جشن زندگی دعوت کردی و روا نیست که در این جشن لحظه ای ناشاد باشم
زیاد سخت نگیر حتما خیلی ذوق داشته ولی میتونست بهت بگه باهم خبر بدین، من همون شب که. آزمایش تیتر بتا دادم شوهرم همه رو خبر کرده بود 😁 ولی میبینم مثلا خواهرشوهرم ماه پنج و شیش تازه میگن باردار بودن از هَوَل بودن خودمو شوهرم احساس حماقت میکنم