اعصابم خیلییییی خورد بود و دلم گرفته بودو عصبی بودم و ...گفتم بذار ناخن مصنوعی بذارم و لاک بزنم و اینا یه خورده حالم خوب بشه ...رفتم چسب خریدم کارت خوان طرف کلیی بازی دراورد کارت نمیکشید و وصل نمیشد و ...نیم ساعت موندم کارت کشید اومدم دره چسبه شل بود جلوی خونه مون درش درومد یهو... چسبه افتاد تو جوب درش موند دستم🚶جوبم توش اب بود بردش چسبو ...همینجوری رفتن چسبو نگاه کردم و زیر لب یه ...تو این شانس و زندگی گفتم و اومدم خونه 🚶🚶🚶